یادداشت مصطفا جواهری
1402/1/7
مجموعهٔ ۱۰ داستان از آقای محمودِ عزیز. قلم احمد محمود پر از تصویر است ایماژ. سرشار از قابهای تصویری ناب و غیرتکراری و درجهیک. اما تصویری بودنِ داستان، وقتی سهم خودش را درست ایفا میکند که داستان در گام اول دو چیز داشته باشد: ۱. شخصیتهای درست ۲. ماجرا غیر از داستان پسرک بومی، در نه داستان دیگر ما با شخصیتهای ابتر و ناقص روبرو هستیم. شخصیتهایی که لازم بود فقط چند قُلِ دیگر بخورند تا جا بیفتند، شخصیتهایی که باید در زمستان هرس میشدند تا بهار به شکوفه بنشینند، شخصیتهایی که رها شدهاند و چه حیف. ماجراهای هر ده داستان هم در حد یک خردهداستان هستند.... در مجموع، این ده داستان بیشتر شبیه پیشنویس یک رمان هستند تا یک مجموعهداستان قابل قبول. بعد! داستانها در بوم و جغرافیای جنوب کشور روایت میشوند. ولی چرا هیچ خبری از لهجه نیست؟! مگر میشود؟... ضمن ادای احترام به آقای احمد محمود عزیز و دوستدارانِ پرشمارشان، من توقعم بسیار بسیار بیشتر بود. و البته که درستترین بخشِ این کتاب، اسامیِ داستانها بود. محشر. عالی و تکاندهنده. یک میکروکلاسِ نامگذاری داستان کوتاه.
21
(0/1000)
1402/1/9
0