یادداشت محدثه سلمانی

                بین کتاب هایی که از مونتگمری خوندم، آن شرلی و امیلی در نیومون رو خیلی دوست داشتم و واقعا نمی تونم بگم کدوم رو بیشتر دوست دارم.
اولین باری که امیلی رو ملاقات می کنیم یه بچه 8 ساله س که با پدر فقیرش و خدمت کارشون و گربه هاش زندگی می کنه. پدر به زودی می میره و امیلی باید با یکی از خواهرها و برادرهای مادرش زندگی کنه.
امیلی اهل نوشتنه، به طبیعت علاقه داره و خصوصیات عجیب غریبی داره که بعضیاشون کاملا ماورايی ان و بعضی ها رو از اجداد و فک و فامیلش به ارث برده.
اونایی که با ادبیات مونتگمری آشنایی دارن می دونن که چقدر اهل توصیفات دقیق از محیطه. من به خاطر این توصیفات و به خاطر جادوی زندگی عادی عاشق مونتگمری ام. با خوندن توصیفات مونتگمری انگار تمام آدم ها و  مکان های داستان رو دیده بودم و می شناختم. بین خونه ها وایتر گرینج ِ خاله نانسی رو از همه بیشتر دوست داشتم و شدیدا دلم می خواست برم خونه آقای دکتر رو تمیز کنم. بین شخصیت ها، به ترتیب پسر عمو جیمی، خاله نانسی، پری، خاله الیزابت، تدی، پدر کسیدی، ایلزه و آقای دیر که روی سوسی سال نشست رو دوست دارم.
چقدر خانوم مونتگمری زندگی رو قشنگ توصیف کرده و چقدر خوبه که می تونیم زندگی رو از بالا ببینیم. خوندن این جور قصه ها، مخصوصا قسمت هایی که درباره  اجداد ماری ها بود  یادم میاره که زندگی  گذراست. خوندن بزرگ شدن امیلی من رو یاد خودم و بزرگ شدنم می اندازه. کاش می تونستم زندگی خودم رو از بالا ببینم. 
اگر این کتاب رو توی نوجونی خونده بودم شاید خیلی چیزا رو درک نمی کردم اما الان درکشون می کنم؛ مثل احساسات خاله الیزابت، دکتر برنلی، مادر تدی و.... احساساتی که از دید بچه ها ساده و بی تکلف ان توی وجود بزرگترها چه نمودهای متفاوتی پیدا می کنن. کاش می شد  این پرده  احساسات رو کنار بزنیم و از رنجی که بهمون میدن راحت بشیم و بقیه رو ببینیم و دیگه اونها رو نرنجونیم. 
حقیقتا شخصیتی که بیشترین شباهت رو بهش دارم خاله الیزابته! برای همین کتاب عمیقا من رو به فکر فرو برد! 

        
(0/1000)

نظرات

سریالش رو اولین بار وقتی هفت ساله بودم از شبکه یک دیدم. تا الان که در آستانه ۲۹سالگی قرار دارم هربار پخش مجدد میشه بازهم با ذوق و شوق تماشاش می کنم. منم شباهت زیادی به امیلی دارم و این رو وقتی فهمیدم که حدود ۱۲ یا ۱۳ ساله بودم و برای چندمین بار امیلی در نیومون بازپخش میشد. موزیک انتهای فیلم هم فوق العاده رویایی و رمزآلود بود. 
دیدن  سریال رو بهتون پیشنهاد میدم اگر ندیدید.
1
جدی سریال داره؟؟ برم ببینم 
صَعوِه

1402/07/15

امیلی یه آرامش و سکون عجیبی داره که آن اونو وقتی بزرگ می شه نصفه نیمه به دستش می آره:))) و هر دوشون هم خیلی دوست داشتنی اند.
1
آره خیلی. من از صفات ماری گونه امیلی و از نگاه شاعرانه آن خوشم میاد 
سریال زیباییِ، حتما ببینید😊