یادداشت احمدرضا کوکب

        این امتیاز مطلقا ربطی به کل مجموعه‌ی آتش بدون دود ندارد. امتیاز آتش بدون دود، 6 از 5 است. جلد اولش که 10 از 5! ولی خب، هر چه جلو آمد، از آن ادبیات نادری فاصله گرفت. البته الان که تازه مؤخره نادر بر آتش بدود دود را خوانده ام که چقدر برای این کتاب زحمت کشیده است و اینها، از نوشتن این حرف ها عذاب وجدان میگیرم. ولی خب چاره چیست؟
در جلدهای آخر و مشخصا دو جلد آخر، ما بسیار کمتر آن طنازی‌های نادر، بر هم خوردن‌های اساسی داستان، دیالوگ‌های برق از سر پران و این جور چیزها را شاهد هستیم و واقعا هم حیف. من در سراسر جلدهای ابتدای کتاب، از شدت هیجان قهقه می‌زدم و کتاب را می‌خواندم. اما این جلد آخری را دیگر فقط میخواستم تمام کنم.
حوصله زیاد نویسی ندارم. فقط اینکه امیدوار بودم آلنی طور دیگری بشود. واقعیت این است که آلنی انسان مطلوب ما نیست. من، از جلد دوم که به داستان آق‌اویلر، پسر گالان رسیدیم و دیدم که آق اویلر به از پدر است، حدس زدم که نادر میخواهد انسان کامل مطلوب خودش را توصیف کند؛ در آینده. اما خب، داستان به آلنی رسید؛ یک شخصیت واقعی که دیگر لزومی ندارد کامل باشد.
آلنی با وجود جذابیت هایش، سیر و سلوکی که طی می‌کند و هی بهتر و بهتر می‌شود، آخر آن انسان مطلوبی که من در ذهن دارم نمی‌شود. اگر تا اینجا را خوانده اید و آمده اید، این نکته که به نظرم بسیار مهم هست را هم بخوانید و بعد برویم. بزرگ‌ترین اشکال آلنی این است که هیچ وقت خودش برایش مسئله نمی‌شود. او، از صحرا می‌رود، در تهران طبیب می‌شود و با آنهایی که در جامعه دارند نشست و برخواست می‌کند، درد جامعه پیدا می‌کند و این، برای شروع می‌تواند خوب باشد. برای اینکه آدم به سوالاتی برسد. یا حرکتی بکند و بعد از آن حرکت، در جست‌وجویی چرایی حرکت، به این سوال برسد که همه اینها برای چه؟ من میخواهم چه بشوم؟ چه باید بشوم؟ اما انگار آلنی هرگز به این سوال فکر نمیکند و این خیلی برای من عجیب است. در واقع، باور پذیر نیست. فکر می‌کنم آدمی‌زاد نه تنها باید، بلکه ناگزیر است از پرسش من کیستم و چه باید بشوم؟ نه اینکه جامعه چیست و چه باید بشود. البته شاید دکتر آلنی آق‌اویلر، واقعا در زندگی اش با این سوالات مواجه جدی داشته است. ما نمیدانیم. نادر، به گفته خودش، فقط یک شب با او هم سلولی بوده. خدایش رحمت کند که احتمالاً با تمام کافرانه زیستنش، در پایان با خداتر از مثل منی شد. خدایش رحمت کند (النی را می‌گویم و نه نادر را!).
      
152

14

(0/1000)

نظرات

منظورتون از «جلد اول» سه کتاب اوله یا به طور خاص کتاب اول از هفت کتاب، یعنی گالان و سولماز؟ (این سه جلدی و هفت جلدی بودن این مجموعه باعث می‌شه همه‌ش این قضیه برام مایه سوال باشه!)
4

0

فقط کتاب اول. من نسخه 7 جلدی رو مطالعه کردم. 

0

اوه اوه.... عجب اختلاف سلیقه‌ای، من به کتاب اول یک ستاره دادم :)
@aahmdrz 

0

یا ابالفضل! 
@szm_books 

1

منم اتفاقا به خاطر اون یادداشت ناز آخر کتاب دلم نمی‌آد یه مرور انتقادی براش بنویسم! البته نقدم با نقد شما فرق داره و خودم به این موضوعی که گفتید فکر نکرده بودم. یه سوال، کتاب دیگه از نادر چی خوندید؟
6

0

کتاب های معروف نادر رو مطالعه کردم. از غیرمعروف ها هم. سه گانه عاشقانه، بر جاده های آبی سرخ، مردی در تبعید ابدی، ابن مشغله و ابوالمشاغل، تکثیر تأسف انگیز پدربزرگ و چند تا کتاب کوتاه دیگه. 

0

پس بیشتر از من خوندید، من خودم برای مثال سه دیدار رو از آتش بیشتر دوست داشتم.
@aahmdrz 

0

سه دیدار رو هم خوندم. وپسندیدم. منتها نع! واقعا آتش بدون دود برای من یه چیز دیگه ست. بر جاده‌های آبی سرخ هم.
@szm_books 

1