یادداشت علیرضا فراهانی

        علاوه بر نوشته‌ای کوتاه که برای جلد اول این کتاب نوشتم، برای جلد دوم این‌گونه می‌نویسم که فلسفه هیوم بر پایه یک مشاهده مستحکم بنا شده است: اینکه چیز مهمی که در زندگی باید به خوبی درک کنیم، احساسات هستند و نه عقلانیت.

این نتیجه‌گیری ممکن است قدری عجیب به نظر برسد؛ زیرا معمولاً تصور می‌کنیم که آنچه باید انجام دهیم، تربیت ذهن‌مان به گونه‌ای است که تا حد امکان عقلانی باشد.

ما به پایبندی به شواهد و استدلال‌های عقلانی و جلوگیری از دخالت احساسات در این مسیر اعتقاد داریم. اما هیوم تأکید دارد که صرف‌نظر از هر هدفی که داریم، «عقل بنده احساس است». ما بیشتر با احساسات‌مان برانگیخته می‌شویم و نه با نتایج تحلیل و منطق، که در مقایسه با احساسات ضعیف و کم‌اثرند.

در میان عقاید اصلی‌مان، تعداد انگشت‌شماری از تحقیق عقلانی درباره واقعیات ناشی می‌شود. وقتی می‌خواهیم تصمیم بگیریم که چه کسی شایسته ستایش است، در اوقات فراغتمان چه کنیم، یا اینکه یک شغل موفق چگونه کار و پیشه‌ای است، یا اینکه چه کسی را دوست بداریم، بیش از هر چیز بر پایه احساس‌ها تصمیم می‌گیریم. عقل سهم کوچکی دارد، اما عوامل تعیین‌کننده به حیات عاطفی ما - یا به قول هیوم، به انفعالات - مربوط هستند.

هیوم در زمانی می‌زیست که به نام عصر عقلانیت شهرت دارد؛ روزگاری که بسیاری مدعی بودند فخر نوع بشر در عقلانیتش است. اما از نظر هیوم، انسان نیز یکی از انواع حیوانات است.

او توجه عمیقی به شیوه عجیب استدلال ما داشت که از عقایدمان آغاز می‌شود و نه اینکه نتیجه نهایی استدلال، عقیدهٔ ما باشد. ما فکری را خوشایند یا تهدیدکننده می‌یابیم و صرفاً بر همین اساس آن را درست یا نادرست تلقی می‌کنیم. عقل تازه پس از این مرحله وارد می‌شود تا از موضع‌گیری اولیه‌مان دفاع کند.

اما هیوم عقیده نداشت که همه احساس‌ها یکسان و مقبول هستند. به همین دلیل هم به تربیت احساسات و انفعالات تأکید داشت. باید بیاموزیم که نیکوکارتر، صبورتر و با خود راحت‌تر باشیم و از دیگران کمتر بترسیم.

اما برای آموختن این مسائل، نظام آموزشی‌ای نیاز است که بیشتر متوجه احساسات باشد، نه عقل. از همین رو است که هیوم به نقش و اهمیت متفکران حوزه عمومی عمیقاً باور داشت.

این افراد - برخلاف استادان دانشگاه که هیوم به تدریج از آن‌ها منزجر شده بود - باید تعلقی بر پایه اندیشه‌ها، حکمت و بصیرت را در مردم برانگیزند. این افراد تنها در صورتی که موفق شوند، می‌توانند امرار معاش کنند. بنابراین، باید خوب بنویسند و از مثال‌های جذاب و بیانی گیرا و توأم با ظرافت طبع استفاده کنند.
      
180

12

(0/1000)

نظرات

سلام.نظر هیوم که شما کتابشان را خواندید در رابطه با ماورای حس و دریافت وحیانی چه بوده؟نوشته شده؟
1

0

هیوم باور ندارد که اعتقاد به خداوند عقلانی باشد.
یعنی استدلالی که موجه باشه و کامل وجود ندارد.
نمی‌شود کسی را برای باور داشتن یا باور نداشتن به خدا قانع کرد. پس به رواداری دینی رو میاره 

0