یادداشت 🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸
1403/12/8

_بسماللهالرحمنالرحیم_ خب،چیز خاصی برای گفتن وجود ندارد. جز اینکه جادوییترین چیزی که در جهان وجود دارد، نارنیاست. هنوز هم از جادوی نارنیا شگفتزده میشوم، بعد تقریبا شش یا هفت سال، هنوز هم پر از زیبایی است. پر از معما و پر از شگفتی. پر از... پر از جادو. هیچ چیز قرار نیست جای دنیای نارنیا را برای من بگیرد. قرار است تا آخر عمر حسرت بخورم که کمد من یک کمد مزخرف غیر جادوییست و به هیچ جا راه ندارد! حسرت بخورم که کل کمدهای دنیای ما اینگونهاند. خالی از جادو. ولی هنوز یک بارقهی امیدی دارم... چون داخل یک خانه... خانهای که اصلا معلوم نیست وجود خارجی دارد یا خیر!... یک کمدی وجود دارد، کمدی که از جنس نارنیاست، وقتی بازش میکنی، واردش میشوی، اول از همه باید حواسجمع باشی در را نبندی. زیرا آدم عاقل هیچوقت در کمد را روی خودش نمیبندد(*دوستانی که کتاب را خواندند دلیل استفاده از این نقل قول را میدانند*). بعد که واردش شدی، هی عقب عقب میروی و ناگهان میبینی یک چیزی دارد گونههایت را قلقلک میدهد... دانه هایی سرد و نرم روی صورتت مینشینند... اوه خدای من! وارد نارنیا شدی! شاخهی درختهای نارنیا و برفی که همیشه در نارنیا میبارد! ولی آیا یک روزی این کمد را پیدا میکنیم؟ نمیدانم. ازش فقط یکی در دنیا وجود دارد، همانی که از جنس خود نارنیاست... پ.ن: به دومین یادداشت من که محاوره ای ننوشتم خوش آمدید🤦🏻♀️😅
(0/1000)
🇵🇸زهرا سادات گوهری🇵🇸
4 روز پیش
1