یادداشت سعید بیگی
19 ساعت پیش
نثر کتاب خوب و زبان روایت هم خوب و خواندنی است. این نمایشنامه برداشتی جالب و نو، از اثر سوفوکلس «ادیپوس در کلنوس» است و تمام قصه در یک ساختمان تئاتر میگذرد. شخصیتهای این نمایشنامه عبارتند از «اویدیپوس» ، «آنتیگونه» و «کُریفه» که رهبر همسرایان در یونان باستان است. «اویدیپوس» و «آنتیگونه»، به یک ساختمان تئاتر، در اطراف آتن پناه بردهاند که مردی به آنجا نزدیک میشود و خود را «کُریفه» یکی از اهالی آتن امروز، معرفی میکند. او از قرنها بعد آمده است یا شاید باید بگوییم که «اویدیپوس» و «آنتیگونه» به قرنها بعد آمدهاند و در این مکان با هم دیدار و گفتگو میکنند و در پایان داستان، «اویدیپوس» از دنیا میرود. «کریفه»، «اویدیپوس» و «آنتیگونه» را به خوبی میشناسد و از ماجرای آنان باخبر است و در این گفتگو، نمایندۀ مردم امروز آتن است و از غم، درد، رنج و سختیهای زندگی مردم امروز آتن سخن میگوید. همانگونه که مسافران دورانهای پیشین؛ یعنی «اویدیپوس» و «آنتیگونه» به دنبال راه چارهای برای نجات فرزندان «اویدیپوس» ـ پسران و دختران او ـ از نفرین خدایان هستند؛ «کریفه» نیز در جستجوی راه چارهای برای نجات مردم امروز آتن، از بحرانها و مشکلاتی است که قوانین مصوبۀ پارلمان اروپای امروز و مسائل، حواشی و پیامدهای این برنامهها، برای مردم یونان و آتن، به ارمغان آورده است. گفتگوهای بین این سه تن، گاه به روالِ معمولِ داستانِ «ادیپوس در کلنوس» به طور عادی پیش میرود و گاه «کریفه» به وقایع امروز آتن ـ چون بحرانهای عضویت در اروپا و اعتراض مردم و درگیری آنان با پلیس، در پی کشتهشدن نوجوان پانزده سالهای در آتن و ... ـ اشاراتی میکند. گاه نیز مطالب و مسائلی مطرح میشود که هم خواندنی است و هم خواننده را به تفکر و تامل وا میدارد. در مجموع نمایشنامۀ جالبی بود؛ هر چند با اصل اثر بسیار متفاوت بود و این بدیهی و روشن است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.