یادداشت محمدرضا ایمانی
1403/3/9
مطلب اول و شاید مهمترین مطلب در مورد کتاب حاضر اینه که نمیدونم ترجمه چقدر به متن وفاداره! با توجه به اینکه این ترجمه هم جزو کتابهای پروژه انتشارات فرانکلینه و ایضاً اینکه اون موقع هنوز سنت ترجمه درست درمونی داخل کشور شکل نگرفته، احتمال اینکه مترجم زیاد دست برده باشه تو ترجمه خیلی وجود داره. البته اینکه مرحوم صورتگر دکتری ادبیات انگلیسی از انگلیس داشته هم نکته مهمیه. یه عزیزی پیدا بشه مقابله کنه ببینیم چه خبره. مطلب دوم اینکه جریان داستان با روایت فاوست گوته مفاوته. دلزدگی فاوست از علوم طبیعی و فلسفی و رغبتش به علوم غریبه تو جفت کتابا مشترکه ولی فاوست گوته علمی رو میخواد که به حقیقت جهان دست پیدا کنه اما فاوست مارلو میخواد قدرت طلبی کنه. از سیر اتفاقات داستان که بگذریم، تو روایت مارلو خود فاوست علوم غریبه رو یاد میگیره و مفیستوفلس رو احضار میکنه* اما گوته رنگ الهیاتیتری به این روایت میده به این شرح که همونطور که سر یعقوب تو آسمان بین خدا و شیطان بحث بود، سر قضیه فاوست هم بحث میشه و خود مفیستوفلس شخصا میاد که گمراهش کنه. ایضا پایان بندی کتاب هم تو دوتا روایتها متفاوته. گوته فاوست رو رستگار و بخشیده شده میدونه اما مارلو با صحنهای که مفیستوفلس داره فاوست رو به سمت دوزخ روی زمین میکشه، پرده رو تموم میکنه. مطلب سوم درباره نحو روایت داستانه. هر دو داستان به صورت نمایشنامه نوشته شده اما مارلو به عنوان کسی که یکی از کاندیداهای نوشتن نمایشنامههای شکسپیره، بسیار روایت ضعیفی داره. برعکس گوته که از همین داستانْ شاهکاری به قدمت بشریت خلق کرده. در واقع این مطلب برمیگرده به مطلب اول که چون از مارلو انتظار چنین اثری رو نداشتم احتمال دادم تقصیر مترجم باشه. * توی دکتر فاستوس، مفیستوفلس دستیار شیطانه اما تو فاوست گوته، خود شیطان.
(0/1000)
نظرات
1403/3/11
والا مفصلش رو منم نمیدونم سرچ کنید بهتره ولی ظاهراً آمریکا ذیل این پروژه با ترجمه کتابهای اروپایی میخواست به نحوی استعمار فرهنگی ایجاد کنه
0
رضا یحیی پور
1403/3/11
0