یادداشت davoud
1403/10/7
این کوری به گونهای است که با کوری مطرح در علم پزشکی به هیچ وجه قابل قیاس نیست؛ چراکه دنیای کورهای آن تاریک و سیاه مطلق نیست و کور شدن آنها بدون هیچ بیماری قبلی رخ میدهد. در این کوری همه چیز سفید ودرخشان است انگار که «با چشم باز توی دریایی از شیر پریده» باشند؛ با توچه به این موضوع که این کوری تنها، گریبانگیر نژاد آدمیزاد میشود و سگها، گربهها، موشها و .... همه از آن در امان میمانند. با شیوع این کوری مسری (ابلیس سفید) تاریخ بشریت از نو تکرار میشود و مراحل آن از آغاز نمود پیدا میکند. وقتی تعدادزیادی از کورها قرنطینه میشوند و میبایست بدون هیچگونه تماسی با دنیای خارچ، همه مشکلات و مسایل خود را حل کنند و هیچ مقامی از دنیای خارج مسوولیت داخلی آنان را متقبل نمیشود، آنان سعی میکنند به زندگی مالوف به گونهای دیگر نظم ببخشند و قدرت سازگاری خود را بالا میبرند، چراکه مقهور قدرتی مافوق قدرت خود هستند و باید زندگی کنند. زنی که هرگز کور نمیشود، وقتی «سر به سوی آسمان بلند کرد و همه چیز را سفید دید»، فکر کرد حالا نوبت اوست که دچار کوری سفید بشود، اما وقتی نگاهش را به پائین دوخت، شهر هنوز سرجایش بود. گویی فقط آسمان بوده که دچار کوری سفید شده بود یا همچنان کور مانده بود. هرگز هیچ کس نمیپرسد که چه بر سر ما آمده و چرا به این وضع دچار شدهایم؟
(0/1000)
davoud
1403/10/9
1