davoud

davoud

@davoudms

21 دنبال شده

23 دنبال کننده

یادداشت‌ها

davoud

davoud

1403/12/10

        کتاب نجات از هزارتو از نیکول لاپرا الگوهای فکری خود را بشناسید، گذشته خود را التیام بخشید و خود را از نو بسازید.
کتاب نجات از هزارتو یک ابزار قوی و کامل برای توانمندسازی ذهنی است که برای همیشه نحوه‌ی برخورد ما نسبت به سلامت روان و خودمراقبتی را دگرگون خواهد کرد.

کتاب نجات از هزارتو بر اساس «روان شناسی کل‌نگرانه» نگاشته شده است. دیدگاهی ساختارشکنانه به عافیت روانی، جسمی و معنوی که این قدرت را به افراد می‌دهد تا هر روز متعهد به انجام کارهایی باشند که به اصلاح الگوهای منفی، ترمیم زخم‌های گذشته و تقویت خودآگاه منجر می‌شود.
«روان¬شناسی کل‌نگرانه» با تمرکز بر روی ذهن، بدن و روان سعی دارد تا تعادل را به سیستم عصبی بازگرداند و زخم‌های عاطفی حل‌نشده را درمان کند. به شما قدرتی می‌دهد که خودتان را به نسخه واقعی‌تان تبدیل کنید (همان نسخه‌ای که بدون هیچ لایه‌ مزاحمی در درون خود دارید). روان¬شناسی کل‌نگرانه علائم جسمی و روانی بیماری را پیام‌هایی می‌داند که باید به آنها توجه کرد، نه اختلالاتی که تنها می‌شود آنها را مدیریت کرد. روشی است که به ریشه دردهای مزمن، استرس، خستگی، اضطراب، مشکلات گوارشی و عدم تعادل‌های سیستم عصبی می‌پرداز…



      

2

davoud

davoud

1403/11/27

        ساقه بامبو ضخیم و مستحکم و مرتفع است اما درخت نیست. در واقع بلندترین علف دنیاست، علفی که پنج سال زیر زمین ریشه می‌کند و بعد از پنج سال سر از خاک بیرون می‌آورد در مدت کوتاهی قد می‌کشد. می‌گویند ساقه بامبو را از هرکجا که قطع کنند و داخل زمین بگذارند از همان جا ریشه می‌کند و مجدد زنده می‌شود.«ساقه بامبو» در این کتاب یک نماد است، نمادی از هویت. آیا بامبویی که از ساقه‌ای در یک منطقه استوایی بریده شده در خاک یک منطقه کویری ریشه می‌کند؟
این کتاب در لایه‌های عمیق خود دو قشر از دو جامعه متفاوت را با هم مقایسه کرده؛ خانواده‌ای از اشراف عرب و یک خانواده دون‌پایه فیلیپینی. نویسنده با یک تدبیر طوری به خوانندگان القا می‌کند که گویی مخاطب به‌راستی در حال خواندن یک ماجرای کاملا واقعی است. زمانی که فیلیپینی‌ها و هندی‌ها و... برای کارهای خدماتی و سطح پایین به کشورهای حوزه خلیج فارس مهاجرت می‌کردند، خدمتکارانی که اغلب با رفتار بد کارفرمایان مواجه بودند. در این میان پسر خانواده پنهانی با یکی از این خدمتکاران ازدواج می‌کند و همین ازدواج اتفاقات خاصی را رقم می‌زند، اتفاقاتی که طبق ساختار جامعه کاملاً قابل پیش‌بینی اما غیرقابل هضم هستند.شخصیتی که تمام سال‌های کودکی و بخشی از زندگی نوجوانی‌اش را با وعده بهشت پشت سر گذاشته. ولی آیا این بهشت وعده‌داده شده به‌راستی بهشت است یا می‌تواند تبدیل به یک جهنم سوزان شود؟ آیا بهشت همه آدم‌ها به هم شبیه است؟ آیا همان قدر که کسی منتظر دیدار با افرادی است آنها هم از دیدار با او استقبال می‌کنند؟

      

31

davoud

davoud

1403/11/12

        فردوسی در شاهنامه تلاش کرده است تا تاریخ و فرهنگ ایران را از دوران اساطیری تا زمان حمله‌ی اعراب به ایران، به تصویر بکشد. او با استفاده از زبان شعر و با بهره‌گیری از داستان‌های حماسی، قهرمانان و پادشاهان ایران را به تصویر کشیده و ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی ایرانیان را به نسل‌های بعدی منتقل کرده است. شاهنامه فردوسی شامل سه بخش اصلی است: بخش اساطیری، بخش پهلوانی و بخش تاریخی:
خانه

دسته‌ها

کتابخانه من

خانه

›

کتاب‌ متنی

›

ادبیات

›

شعر پارسی

›

شعر کهن

›

کتاب شاهنامه فردوسی

معرفی و دانلود رایگان کتاب شاهنامه فردوسی

۳۷۳۰ رای



نویسنده: ابوالقاسم فردوسی

برای دانلود قانونی کتاب شاهنامه فردوسی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

دانلود رایگان کتاب از اپلیکیشن کتابراه

معرفی

فهرست

مشخصات

نظرات 1102

معرفی کتاب شاهنامه فردوسی

یکی از بزرگ‌ترین حماسه‌های منظوم جهان، کتاب شاهنامه فردوسی، اثر ابوالقاسم فردوسی است. این اثر شامل حدود 50,000 تا 61,000 بیت است و به اساطیر، حماسه‌ها و تاریخ ایران از آغاز، تا حمله‌ی اعراب می‌پردازد. شاهنامه در سه بخش اسطوره‌ای، پهلوانی و تاریخی نگاشته شده و تأثیر عمیقی بر فرهنگ و ادبیات کهن فارسی داشته است. این کتاب به بسیاری از زبان‌های زنده‌ی جهان نیز ترجمه شده است.

درباره‌ی کتاب شاهنامه فردوسی

یکی از بزرگ‌ترین و مهم‌ترین آثار ادبیات کهن فارسی و یکی از شاهکارهای حماسی جهان، کتاب شاهنامه فردوسی (Shahnameh) است که توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی (Ferdowsi)، شاعر بزرگ ایرانی، در حدود هزار سال پیش سروده شده است. شاهنامه به معنای «کتاب شاهان» است و داستان‌های آن به تاریخ و اساطیر ایران باستان می‌پردازد. این اثر عظیم که بیش از 50,000 بیت شعر را در بر می‌گیرد، به زبان فارسی دری نوشته شده است.

فردوسی در شاهنامه تلاش کرده است تا تاریخ و فرهنگ ایران را از دوران اساطیری تا زمان حمله‌ی اعراب به ایران، به تصویر بکشد. او با استفاده از زبان شعر و با بهره‌گیری از داستان‌های حماسی، قهرمانان و پادشاهان ایران را به تصویر کشیده و ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی ایرانیان را به نسل‌های بعدی منتقل کرده است. شاهنامه فردوسی شامل سه بخش اصلی است: بخش اساطیری، بخش پهلوانی و بخش تاریخی.



بخش اساطیری شاهنامه فردوسی به داستان‌های مربوط به آفرینش جهان و انسان، نبردهای خدایان و دیوان و داستان‌های مربوط به نخستین پادشاهان و قهرمانان اسطوره‌ای می‌پردازد. یکی از معروف‌ترین داستان‌های این بخش، داستان کیومرث، بنیان‌گذار و اولین پادشاه جهان و ایران است. کیومرث به‌عنوان نخستین پادشاه، نماد آغاز تمدن و فرهنگ انسانی است. در این بخش همچنین داستان‌های مربوط به جمشید، ضحاک و فریدون نیز آمده است. هر کدام از این داستان‌ها، دارای پیام‌های اخلاقی و فرهنگی عمیقی هستند که هر خواننده‌ای را جذب خود می‌کنند.

بخش پهلوانی شاهنامه فردوسی به داستان‌های مربوط به قهرمانان و پهلوانان ایرانی می‌پردازد. یکی از معروف‌ترین قهرمانان این بخش، رستم، پهلوان بزرگ سیستان است. داستان‌های رستم و سهراب و رستم و اسفندیار، از جمله داستان‌های معروف این بخش هستند که توجه بسیاری را به خود جلب کرده‌اند. ماجراهای این بخش از شاهنامه، حتی در کتب درسی نیز به‌کرات آورده شده است. رستم به‌عنوان نماد شجاعت، وفاداری و قدرت در فرهنگ ایرانی شناخته می‌شود و داستان‌های او همواره مورد توجه و علاقه‌ی مردم ایران بوده است. در این بخش همچنین داستان‌های مربوط به دیگر پهلوانان ایرانی مانند زال، گرشاسپ و بیژن نیز آمده است.

بخش تاریخی شاهنامه فردوسی به تاریخ پادشاهان ایران از دوران هخامنشیان تا زمان حمله‌ی اعراب به ایران می‌پردازد. در این بخش، ابوالقاسم فردوسی با استفاده از منابع تاریخی و روایات شفاهی، تاریخ پادشاهان ایران را به تصویر کشیده است. یکی از معروف‌ترین داستان‌های این بخش، داستان اسکندر مقدونی و نبردهای او با پادشاهان ایرانی است. فردوسی در این بخش تلاش کرده تا تاریخ ایران را به شکلی حماسی و با استفاده از زبان شعر به تصویر بکشد و ارزش‌های فرهنگی و تاریخی ایران را به نسل‌های بعدی منتقل کند.،


      

3

davoud

davoud

1403/11/12

        هنرمندانی بین ایکاش های و افسوس ها مستقر می شود گرفتار میان رویادست زدن به عمل وترس از شکست ،
هنرمندان سایه وار بوجود می آید ،
مثال:إدوین: بازرگانی میلیونری که استعداد چشمگیری در هنر های بصری دارد که در جوانی به اجبار خانواده وارد امور مالی می شود،
که تاجری بسیار غنی و بسیار فقیر است که خلاقیت شکوفا نشده است،
با اینکه مردی سخاوتمند است یک سر خوردگی در زندگی باعث دور شدن از رویاهای خود ، به این باور رسیده است که نمی توان کلمه هنرمند را به او اطلاق کرد،
یکی از سدهای شکوفایی خلاقیت خانواده نام برد،
یکی از حمایت های خانواده نام برد که فرزندانشان را تشویق می‌کنند که هنر را بعنوان حرفه خویش بیازماید،
خانواده فرزندان را ترغیب می کنند در عوض تشویق کنند هنر رابه عنوان سرگرمی ببیند یشد،
باید آن را معقولانه مد نظر قرار دهد ،
با هنر قبض برق خودت را نمی توانی بپردازی!
زیاد هنرمندان سایه وار هستند که خلاقیت شأن شکوفا نشده در کاری گماشته شده اند که از آن لذت نمی برند ورویای شکوفایی خلاقیت شان در سر می پر ورانند،
مثال دیگر إرین:
عدم رضایت از کارش دست از سرش بر نمی دارد دو دل ماندن کدام مسیر را در پیش گیرد،
کودک درونش ،هنرمند خلاق درون،سرکوب کرده است و همه خلاقیتش را متوجه کمک به دیگران کرده است ،این اشخاص برای خود ارزش قائل نیستند تبدیل به هنرمندی سایه وار می شوند ،
هنرمندان سایه وار اغلب حرفه هایی سایه وار را بر می گزینند حرفه هابی نزدیک به هنر دلخواهشان نه خود آن هنر،
هنرمندان سایه وار به شدت درباره خود داوری می کنندوبابت سال هایی که برای تحقق رویای خویش دست به عمل نزده آن خود را می کوبند،
بعضی هنرمندان راستی در گیر و دار زندگی یا ازنظر فرهنگی و اقتصادی ومسائل خانواده ،از مجال های هنری پرت افتاده اندتقصیر خودشان نیست گرچه صدای رویای خویش را می شنوند ولی قادر نیستند میان پیچ و خمهای زندگی راه خود رابه سوی آن بیابند،
شاید زندگی برای همه هنرمندان سایه وار تجربه ناخوشایند و آکنده از هدفی گمشده یا وعده ی تحقق نیافته باشدباید بیاموزم. خودشان را جدی بگیرندباتلاشی ملایم و سنجیده از هنرمند خردسال درون خویش مراقبت کنند،
مراقبت و حمایت از هنرمند خردسال درون ،
درونمان یک کودک است نیاز به حمایت واموختم خلاقیت یادگیری راه رفتن است ،باهدفهای دور از دسترس وشتابزده فقط خودمان رادچارتوقف کردیم،
هرگاه به هنگام تعیلم باخصومت تدافعی بی درنگ مواجه ایم،
خصم درونتان:باور های کانونی منفی،
یاد کتاب نیمه تاریک از دبی فورد افتادم،
شناسایی خصلت های بد ،همیشه بد نیست ،
در زندگی های مان با مانعی مواجه هستیم که از آن طریق احساس ایمنی بیشتر میکنیم،
ترس از ناشناخته ها 
باور های منفی خود را کشف کنیم و به دور افکنیم،
این باور ها ارجانی والدین یا دوستان هراسان یا اعتقادات و فرهنگ یاجامعه به سراغشان می آید، گرایش به سنت های قدیمی هم می توان نام برد ،وهرکدام ازاین باور ها نمایانگر نظریاتی است ،اغلب این باورها نامحسوس ترند واگر با آنها مواجه نشویم دراعماق وجودمان بجا خواهند ماند،
باور های منفی فقط باورند نه واقعیت،
باورهای کانونی منفی شما را درحال ترس نگاه می دارند،
باورهای کانونی منفی ،خواخ شخصی وخواه فرهنگی ،همواره شاهرگ حیاتتان را نشانه می گیرد، وبرهر نقطه آسیب پذیری که بتوانند دست بگذارد از جنسیت تان گرفته تا اجتماعی و ذاتی و فطری وغیره،
باورهای منفی.                      وجوه مثبت
مجنون.                                 سالم
مفلس.                                     دارا
غیر مسئول.                             مسئول
منزوی.                              صمیمی واجتماعی
بی وفا.                                 وفادار
بدبخت.                               خوشبخت
در این بخش از کتاب به باور های منفی که درونمان نهفته است می پردازد که مانعی برای شکوفایی خلاقیت است ودر ادامه روش برداشتن این باورها و جای آن رویای نیکو ومحبوب بنشانیم تعلیم می دهد اول شناسایی باورها بعد برداشتن شأن و اینکه ترس درونی باعث می شود که سروقتشان نرویم،
افرادی که خلاقیتشان با مانع روبروست نا آگاهانه از شیوه استدلالی سود می برندواین استدلال میان خودشان وکارشان می ایستد ،
برای برداشتن مانع  شناسایی چه شیوه ای استدلال به کار می بریم،
مانع تان نمی خواهد آن را ببینید واز طریق غیر منطقی شمارااز پیامد هولناکی بهراساند،که حتی از بیان آن شرم دارید ولی نباید دست از نوشتن بردارید یا تعویق بی اندازید وچون ترسی نابجاست آن را نمایان نمی کنید ومانع همچنان به جا می ماند،
نمی توانم باور کنم که این عالم اسرار آمیز بر محور رنج بچرخد،یقینٱزیبایی عجیب جهان باید بر شادمانی مطلق آرمیده باشد،
      

6

davoud

davoud

1403/11/6

        موضوع هویت یکی از محورهای اصلی «گیاه‌خوار» است. یئونگ‌هی با انتخاب گیاه‌خواری، به‌نوعی در تلاش است تا هویت خود را بازتعریف کند. این انتخاب او نه‌تنها به‌معنای تغییر در رژیم غذایی‌اش است، بلکه به‌معنای دوری از هنجارهای اجتماعی و فرهنگی‌ای است که او را احاطه کرده‌اند. در این راستا، هان کانگ به بررسی عمیق احساسات و افکار یئونگ‌هی می‌پردازد و چالش‌هایی را که او در این مسیر با آن‌ها مواجه می‌شود، به تصویر می‌کشد.
سوی دیگر، مفهوم انتخاب در این رمان به‌شکلی عمیق‌تر بررسی می‌شود. انتخاب گیاه‌خواری به‌نوعی یک عمل انقلابی است؛ اقدامی که در جامعه‌ای که به‌شدت تحت تأثیر هنجارهای سنتی است، به چالش کشیده می‌شود. هان کانگ به‌خوبی نشان می‌دهد که چگونه انتخاب‌های فردی می‌توانند عواقب اجتماعی و خانوادگی عمیقی داشته باشند.
استفاده از تصاویری زنده و توصیف‌های غیرمعمول، فضایی خاص و منحصربه‌فرد خلق می‌کند که خواننده را به دنیای ذهنی شخصیت‌ها می‌برد. این فضا، احساساتی چون انزوا، اضطراب و سردرگمی را به‌خوبی منتقل می‌کند. زبان شاعرانهٔ رمان نیز به این امر کمک می‌کند و به‌طور مداوم خواننده را در حالت تفکر و تأمل نگه می‌دارد.
      

2

davoud

davoud

1403/11/2

        صفحه اصلی

ادبیات

سه‌شنبه ۱۰ آبان ۱۴۰۱ - ۲۳:۰۰



تلفیق زیبای خیال و واقعیت در «در کمال خونسردی»

کتاب «درکمال خونسردی» نوشته ترومن کاپوتی، در ابتدا به شیوه یک روزنامه‌نگاری فرم گرفته به طوری که اطلاعات اولیه به طور دقیق گردآوری شده‌اند و در مرحله بعد با هنرمندی یک نویسنده رمان روایت می‌شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «در کمال خونسردی» ترومن کاپوتی را به ستاره‌ای در ادبیات تبدیل کرد و به عنوان شناخته‌شده‌ترین و بهترین اثر وی باقی ماند.

کاپوتی این کتاب را به عنوان اولین رمان غیرداستانی که تا آن زمان نوشته شده بود به خوانندگان معرفی کرد. در این اثر شخصیت‌ها و طرز زندگانی آنها و نیز مکان‌هایی که داستان در آن جریان دارد به طور باور نکردنی قابل لمس هستند و خواننده به راحتی با آنها احساس همدردی و یکی‌ شدن می‌کند. کتاب در ابتدا به شیوه یک روزنامه‌نگاری فرم گرفته به طوری که اطلاعات اولیه به طور دقیق گردآوری شده‌اند و در مرحله بعد با هنرمندی یک نویسنده رمان روایت می‌شود.

کتاب «در کمال خونسردی» به روایت یک حادثه قتل واقعی که در شهرستان فینی در غرب کانزاس و بین سال‌های ۱۹۵۹ و ۱۹۶۵ اتفاق افتاده بود، می‌پردازد. در شب ۱۴ نوامبر ۱۹۵۹، دو مرد وارد خانه‌ای در هلکمب کانزاس شده و چهار تن از اعضای خانواده کالتر را که خانواده‌ای ثروتمند و مورد احترام در فینی بودند، به قتل می‌رسانند. غیرمترقبه بودن آشکار و خشونت بی‌اساس این حادثه، چیزی که به ندرت در این منطقه از کانزاس رخ می‌داد، جامعه اطراف را شوکه و آشفته کرد. به طوری که ساکنان آن منطقه مشاهده کردند زندگی آرام و صلح‌آمیز آنها ناگهان توسط خبرنگاران، رسانه‌ها و چشمان بیدار مردم سراسر ایالت متحده مورد هجوم قرار گرفته است.

اطلاع کاپوتی از این‌ماجرا باعث شد مثل یک کارآگاه قدیمی و کلاسیک قدم به قدم در پی سرنخ‌ها برود. پس از دستگیری قاتلان پرونده هم طی ماه‌های زیادی با آنها به مصاحبه پرداخت.
دو قاتل پرونده‌ی کلاترها -که پری ادوارد اسمیت و ریچارد یوجین هیکاک نام داشتند- صرف کرد. حاصل، شاهکاری شد که اکنون مقابل شما قرار دارد: کتاب در کمال خونسردی، دومین کتاب پرفروش جنایی تاریخ..
ترومن کاپوتی پیش از آن که پلیس بتواند قاتل‌ها را دستگیر کند، خود را به محل حادثه رساند، و نوشتن رمانش را بعد از دستگیری آن‌ها و همچنین تا زمانی که حکم اعدام‌شان به اجرا درآمد‌ پی گرفت. به گواه برخی از شاهدان، کاپوتی رابطه‌ی نسبتاً عمیق و نزدیکی با یکی از زندانی‌ها، پری ادوارد اسمیت، برقرار کرده بود. ترومن کاپوتی بارها به زندان سر می‌زد و با او مصاحبه می‌کرد.
ـ

      

28

davoud

davoud

1403/11/1

        انسان خردمند کنترل شرایط را از دست می‌دهد: از نظر هراری، آینده‌ی این انسان، بنا به تعاریف و قراردادهای او خواهد بود –و نه خواست خود او!- درواقع با پیشرفت تکنولوژی و هوش مصنوعی، پدیده‌های خلق شده توسط خود انسان، از انسان پیشی می‌گیرند و بر او تسلط خواهند یافت تا کنترل معنا از دست انسان خارج شود. جدای از این موضوع، هراری یک نظریه‌ی دیگر هم دارد و در آن نظریه به این احتمال می‌پردازد که «اَبَرانسان» یا همان انسان خداگونه با رشد یا جهش (غیرژنتیکی) از انسان امروزی به وجود آمده و بر انسان حاضر، تسلط یابد. درواقع این نظریه، علاوه بر احتمالی بودن، راه‌کارِ هراری برای اتفاق نیفتادن نظریه‌ی قبل هم هست. گرچه که این دو نظریه می‌توانند در تعامل با همدیگر هم رخ دهند.
انسان‌گرایی، انسان‌باوری یا اومانیسم (Humanism)، یک فلسفه‌ی جهان‌بینی مبتنی بر اخلاق فردی و جمعی است که بشریت و ذاتِ آن را مرجع هر چیزی می‌داند و هر قراردادِ غیرانسانی اعم از دین، خرافه، کهن‌الگو و… را تحت عنوان دگم‌اندیشی یا ارتجاع طبقه‌بندی می‌کند. در این مکتب که بنا به رنسانس و مدرنیته‌ی بعد از آن شکل گرفت، سرشت انسانی و علایق فطری آدمی‌زاد، میزان و سنگ محک قضاوتِ همه چیز، شناخته شد. در همین راستا، اومانیست‌ها معتقدند که گرچه همیشه یک ندای درونی در انسان می‌گوید «خدا وجود دارد» اما چون انسان نمی‌تواند چنین خدایی را ببیند، پس در مورد آن اظهار نظری هم نباید بکند.


      

8

davoud

davoud

1403/11/1

        هر چیزی که میخواد راجع به هخامنشی ها بگه، میگه هزاره اول پیش از میلاد. خیلی بامزست یعنی به عبارت دیگه ۵۰۰ سال خطای دقت داره موقعی که داره روایتشو بیان میکنه. شما وقتی میخوای بگی پول به وجود اومد باید بگی سال فلان اولین نمونه پول رو داریم دیگه، بقیه جاها هم همین کارو کرده جاهایی که به ایران مربوط نمیشه همین دقت رو خیلی روشن توی حرفاش میبینید.
درباره ایران خیلی معلومه که یک آلرژی یا یک اختلال بینایی، در واقع کوربینی وجود داره که باعث میشه نتونه نگاه کنه بهش. نمونه های اینطوری زیاد داریم حالا در مورد ایران دارم میگم مثلا سمرقند معلومه که یک شهر ایرانیه، میگه سمرقند شهری در آسیای مرکزیه، آسیای مرکزی نداشتیم اون موقع. آسیای مرکزی یک مفهوم مدرن برای قرن نوزدهم به بعد برای دوره استعمار هست. سمرقند یک شهره از اول تا آخرش ایرانی بوده، الان هم فارسی زبانن همه ی مردمش و همشون ایرانی هستند با این همه بلایی که روس ها و استعمارگرها سرش در آوردن.
قرن بیستم که بیشترین حجم کشتار دوران مدرن رو داریم ۵ درصد جمعیت به دست دیگران کشته شدند یعنی بین ۲ تا ۸ برابر دوران پیشا کشاورزی خشن تر بودند مردم بیشتر همدیگر رو میکشتن برای همون دوره ی جاندارهایی هستن که هراری میگه. یا مثلا یونانی ها و هندی ها مگه کم میکشتن؟ شما وداها رو بخونید که برای چهارچوب دینی هندی هاست همش درمورد کشتار داستیه ها، مردم بومی هند هست. منابع یونانی رو بخونید. این آدم به عنوان مورخ دیگه باید اینهارو خونده باشه و اونجا میدونید که کشتن اصلا ربطی به یکتا پرستی نداره، ربطی به دگم دینی نداره. دگم دینی بعدا توجیح میکنه جنایت رو. موقعی که شما نظام اخلاقی دارید موقعی که خیر و شر تفکیک میشن ناچار هستی توجیحش کنی و این بعد از زرتشت ضرورت پیدا میکنه و همون دستگاه فلسفی که خیر و شر رو تفکیک میکنه دستمایه ای رو هم فراهم میکنه که با همون وسیله با همون دوز و کلکی که از توش بیرون میتونیم بیاریم جنایت رو هم توجیه کنی یعنی اخلاق رو یه جورایی دور بزنی منتها این دید اصلا وجود نداره توی کتاب.

 بق
      

با نمایش یادداشت داستان این کتاب فاش می‌شود.

1

davoud

davoud

1403/10/28

        همین اثر کم‌فروغِ تولستوی، درخشش شکوهمندی در میان آثار ادبی دارد.داستانی بسیار جذاب وشنیدنی اثری از تولستوی پیشنهاد میکنم حتما تهیه و استفاده ببرید. وقتی ذهن درگیر مسائل شیطانی و شهوت شود باعث سقوط و فروپاشی می‌شود بنظرم او در این کتاب بی پرده و تأثیر گذار به این مسئله پرداخته است.عذاب وجدان و گناهان و مقصر‌های گناهان در جامعه که چه کسی مقصر و چه کسی گناهکار است.فضاسازی کاملا به اندازه بود و افکار شخصیت اصلی ما را درگیر می کرد اما از اصل داستان دور نمی کرد. پیامی که بنده از این کتاب دریافت کردم، همان جمله ای هست که کتاب با آن آغاز می شود. به نظر من، مقصود نویسنده هر گناهی بوده و صرفا چون روابط نامشروع قابل درک و بسیار ملموس برای تمام اقشار جامعه هست، آن را بیان کرده. به گمانم دلیل اینکه زن روستایی، از نظر شخصیت اصلی داستان (و احتمالا نویسنده) شیطان است به این دلیل است که او همواره هست و این خود فرد بود که هرگاه ذهن خود را درگیرش می کرد حتی او را بیشتر میدید. زن هیچگاه پیش قدم نشد و خود را به او تحمیل نکرد اما همیشه از دور نشان می داد که راه های دیگری هست. راه هایی که برخی از مردم روستا هم می دانستند و گاهی بیان می کردند که "انسان است دیگر، قدیس که نیست"
      

1

davoud

davoud

1403/10/25

        اثری که خلق شده تا به اهل سیاست به‌شیوه‌ای نامعقول بتازد.
وضعیت اخلاقی حاکم در کتاب کوری، خودْ کوری دیگری است، وضعیت حاضر در کتاب بینایی و کنش سیاسی شهروندان پایتخت، عین بینایی است. شهروندان به‌تمامی خود را از حکومت جدا می‌کنند و چنان از آن دل می‌کنند که بود و نبود حکومت با اندک کنایه‌ای در نگاه و رفتار و سخنان و لبخندشان، برایشان هیچ فرقی نمی‌کند.مردم به سطحی ازروشن‌بینی واضحی رسیده‌اند که رأی سفید بدهند و در نبود حکومت در وضعیتی امن‌تر از بودنش به زندگی خود ادامه دهند. با جواب‌های هوشمندانه‌ی خود اعضای دولت را دست بیندازند و در عین حال پاسخی ندهند که ممکن است به دردسرشان بیندازد.
نمایش مسئولینی جاه‌طلبی بیمارگونه‌ای دارند و مشتاق در هم کوبیدن مردم‌اند. گویی تنها به دنبال بهانه باشند؛ حکومت نظامی بر پا می‌کنند، پایتخت را تحریم می‌کنند، محاصره می‌کنند، قرنطینه می‌کنند و در نبود نیروی پلیس و نظامی باقی می‌گذارند. مانع از ورود غذا می‌شوند، دست به ترور و انفجار می‌زنند و شهروندان را می‌کشند.
در واقع کتاب بینایی هجویه‌ای است در مزمت حکومت‌های به‌ظاهر دموکراتی که در باطن مستبد و دیکتاتورند.
      

17

davoud

davoud

1403/10/19

        گوستاو فلوبر آثارش را با وسواس خاصی می نوشت. تصور می شود فلوبر نوشتن رمان مشهورش را از اکتبر ۱۸۵۱ شروع کرد و نهایتا آن را در آوریل ۱۸۵۶ به پایان رساند. ولی علیرغم این او همچنان از نتیجه کار رضایت نداشت،‌ با این حال سرانجام به چاپ کتابش رضایت داد. هر چند باید مدت ها می گذشت و ماجرای رسوایی و ممنوعیت رنگ می باخت تا مشخص شود، فلوبر یک شاهکار استثنایی نوشته است. توجه نویسنده به جزئیات در این اثرش مبهوت کننده است.
تقریبا هر خواننده ای می تواند به راحتی مناظر کتاب از باغ خانه بوواری تا هتل کوچکی که او مکررا با عشاقش به آنجا می رفت را پیش چشم خود بیاورد. گفتگوهای کتاب مادام بوواری به قدری واقع گرایانه نوشته شده اند که گویی در کنار شخصیت ها نشسته اید و در سکوت به صحبت هایشان گوش می دهید. همین توجه باورنکردنی نویسنده به جزئیات باعث شد تا او را برجسته ترین نویسنده مکتب رئالیسم لقب دهند.
وقتی بحث از دشواری ها و دام هایی می شود که اما در زندگی خود گرفتارشان شد، هر خواننده ای مجبور می شود اصول اخلاقی خود را زیرسوال ببرد. ولی آیا واقعا می توانیم اِما را به دلیل دور شدن از شرافت سرزنش کنیم؟ آیا واقعا این کتاب های عاشقانه بودند که ذهن اِمای خیالباف را به هم ریختند؟ یا این مردانی فرصت طلب بودند که او را فریب دادند؟ پاسخ شما به این سوالات هر چه باشد، در نهایت باید گفت که بی شک مادام بوواری یک تراژدی تمام عیار، ولی فوق العاده جذاب و پرکشش است. فلوبر به طرز باشکوه و ظریفی رشته قلب خوانندگان بی شماری را کشیده است. رمان مادام بوواری با وجود پایانی اشک آلود، پرشور و هیجان ‌انگیز و حتی به لحاظ اخلاقی تکان دهنده است.


      

18

davoud

davoud

1403/10/17

        فرایند تبدیل یک فلز کم‌ارزش به فلزی ارزشمند مانند طلاست. در کیمیاگری باید فلز پایه، همه‌ی ناخالصی‌های خودش را ازدست بدهد تا به حالت تکاملی برسد. سانتیاگو هم باید در این راه همه‌ی ناخالصی‌هایش را رها کند، تا به کمال برسد.
رمان کیمیاگر پائولو کوئلیو، بیشتر بر موضوع خودباوری تمرکز کرده است. اثبات این‌که انسان به هر چیزی که بخواهد می‌رسد. و کائنات تمام توان خود را به کار خواهد بست تا انسان به این خواسته ها برسد.
یک نظر این است که هدف این داستان توجه به رویاها و خواسته‌های انسان و ساختن افسانه‌ای شخصی و تلاش برای رسیدن به آن می‌باشد اما عده ای دیگری معتقدند می‌توان این داستان را داستانی عرفانی دانست که در آن به سیر و سلوک یک عارف می‌پردازد.
سبک داستان سورئال است و تا حدی به رئالیسم جادویی نیز نزدیک می‌شود. از دیدگاه فلسفه غربی می‌توان بیان کرد که هدف این داستان توجه به رویاها و خواسته‌های انسان و ساختن افسانه‌ای شخصی و تلاش برای رسیدن به آن می‌باشد اما از منظر دیگر می‌توان این داستان را داستانی عرفانی دانست که در آن به سیر و سلوک یک عارف می‌پردازد.
      

4

davoud

davoud

1403/10/7

        این کوری به گونه‌ای است که با کوری مطرح در علم پزشکی به هیچ وجه قابل قیاس نیست؛ چراکه دنیای کورهای آن تاریک و سیاه مطلق نیست و کور شدن آنها بدون هیچ بیماری قبلی رخ می‌دهد. در این کوری همه چیز سفید ودرخشان است انگار که «با چشم باز توی دریایی از شیر پریده» باشند؛ با توچه به این موضوع که این کوری تنها، گریبانگیر نژاد آدمیزاد می‌شود و سگ‌ها، گربه‌ها، موش‌ها و .... همه از آن در امان می‌مانند. با شیوع این کوری مسری (ابلیس سفید) تاریخ بشریت از نو تکرار می‌شود و مراحل آن از آغاز نمود پیدا می‌کند. وقتی تعدادزیادی  از کورها قرنطینه می‌شوند و می‌بایست بدون هیچ‌گونه تماسی با دنیای خارچ، همه مشکلات و مسایل خود را حل کنند و هیچ مقامی از دنیای خارج مسوولیت داخلی آنان را متقبل نمی‌شود، آنان سعی می‌کنند به زندگی مالوف به گونه‌ای دیگر نظم ببخشند و قدرت سازگاری خود را بالا می‌برند، چراکه مقهور قدرتی مافوق قدرت خود هستند و باید زندگی کنند.
زنی که هرگز کور نمی‌شود، وقتی «سر به سوی آسمان بلند کرد و همه چیز را سفید دید»، فکر کرد حالا نوبت اوست که دچار کوری سفید بشود، اما وقتی نگاهش را به پائین دوخت، شهر هنوز سرجایش بود. گویی فقط آسمان بوده که دچار کوری سفید شده بود یا همچنان کور مانده بود.

هرگز هیچ کس نمی‌پرسد که چه بر سر ما آمده و چرا به این وضع دچار شده‌ایم؟


      

41

باشگاه‌ها

این کاربر هنوز عضو باشگاهی نیست.

لیست‌ها

این کاربر هنوز لیستی ایجاد نکرده است.

بریده‌های کتاب

این کاربر هنوز بریده کتابی ننوشته است.

فعالیت‌ها

فعالیتی یافت نشد.