یادداشت زهرا نجاری
10 ساعت پیش
تابستان ۱۴۰۴ را با این کتاب روی مبل محبوبم در خانه گذراندم. هر بار که کتاب را باز می کردم هوای گرم ِ اتاق کم کم سبک می شد و نسیم خنکی لای موهایم می پیچید. من این کتاب را «نخواندم» بلکه ان را با کوچکترین جرعه های ممکن مزمزه کردم و آن قدر کند پیش رفتم تا بتوانم روزهای کمی بیشتری را در میان سطور آن بگذرانم. و در نهایت، تمام شد. این کتاب، جستارهایی از اخمد اخوت و نویسندگان داخلی و خارجی متعدده درباره ی کتاب خواندن. به نظر من، درباره ی با کتاب زندگی کردنه! ویرجنیا ولف، سلینجر، ربکا، آقای حقوقی معلم ادبیات دبیرستان ادب اصفهان و کلی آدم دیگه که زندگی شون به نحوی با کتاب خوندن ارتباط داره در این کتاب زندگی می کنن. یکی از شیرین ترین کتابهایی بود که خوندم. مخصوصا کلمات و اصطلاحات فارسی نابی که آقای اخوت در جای جای کتاب گذرونده و روح ایرانی رو نوازش میدن. چندتاش رو در ادامه میارم: - کتابهای دلی - خویش داستان - تعلیق نویسی - دقیق خوانی - آستربدرقه ی کتاب - کارهای نابهخود - گذشته ی حسی اشیاء - زمان مند بودن - رستاخیز ِ خاطره - قصه های درونه ای - ناقص خوانی و در نهایت، یکی از قشنگ ترین اصطلاحات کتاب اینه: لذت ِ دیروزخوانی یعنی لذت به پایان نرسیدن یک کتاب! دلت میخواد خوانده های دیروز را دوباره بخوانی و به پایان نرسی و خوشی روز قبل را تکرار کنی! لذتی که دلم میخواد بارها برای این کتاب تجربه ش کنم!
(0/1000)
محمد میرزایی
9 ساعت پیش
0