یادداشت وحید شریفی
1401/10/14
داستانی در دهکده ای کوچک ایتالیایی به نام فونتامارا که به نام عدالت و قانون، وکلا و متصدیان دولتی هر بلایی سر ساکنانش می آورند چون رعیت هستند. در جایی از داستان گفته می شود که باید رعیت سختی بکشد و زندگی سختی داشته باشد چون برای اینکار ساخته شده. همه چیزشان را میگیرند و قانون، تنها صلاحی است در دست جباران. و دهقانانی که حتی از داشتن چیزهایی که متعلق به خودشان هست هم محروم می شوند و مبارزه ی اندک دهقانان هم با این سختی ها و فاشیست که همگی به ضرر آنها تمام می شود. زندگی هایی که جباران قدرتمند تباه می کنند زمین هایی که از دهقاناتی که نه فقط صاحب زمین بلکه ارتباطی بسیار فراتر با زمین اجدادی شان دارند از آنها سلب می شود و سیاست مدارانی که دوست دار مردم خوانده می شوند انها را بیشتر از همه گول میزنند. فونتامارا داستانی ست بسیار انسانی با ناامیدی ها، امیدها ارتباطات انسانی، انسانیت، عدالت و قانون. داستاتی بسیار روشنگر و ملموس که هیچگاه تازگی اش و روح انسانی ش را از دست نمیدهد.
(0/1000)
سید محمد بهروزنژاد
1402/6/25
1