یادداشت
1403/9/17
"کتاب دست از سرم بردارید از اهمیت خلوت کردن و تنهایی برایمان حرف می زند" پیرزن می خواهد تنها باشد تا به بافتن مشغول شود . چرا؟ چون حتما حتما باید ببافد برای چه؟ لطفا سوال نپرسید او حتما باید ببافد اما هیچکس دست از سر پیرزن برنمی دارد. به جنگل می رود ، خرس ها مزاحمش می شوند به کوه می رود ، بز ها دست از سرش بر نمی دارند در کره ماه هم که فضایی ها ... آخر به خلأ می رود ، جایی که هیچکس و هیچ چیز نیست . می بافد و می بافد و می بافد تا تعداد لباس های بافته شده به ۳۰ می رسد. چایی برای خودم دم می کند و بعد از خوردن دوباره به خانه ای باز می گردد که از آن فرار کرده بود. پیرزن فقط می خواست لحظه ای از شلوغی فاصله بگیرد و بعد با آرامش به آن فضا برگشته و با شادمانی پذیرای آن باشد...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.