یادداشت میم‌ مهرابی

لذتی که حرفش بود: شش تک نگاری درباره ی دیدن و زیستن
        همه‌چیز از روزی شروع شد که "الف.نون" معرفی‌‌اش کرد!. همین‌ که تصمیم گرفتم تهیه‌اش کنم، آقای فلانی گفت:« خوشم نیومد، طرف زیادی یه‌جوری‌شه! »
همون لحظه منصرف شدم اما بعد از چندسال بلاخره از قفسه‌ کتاب‌فروشی رفت بین کتاب‌هایم.
 اولین مواجهه من دسته‌بندی کتاب بود "هنر و عکاسی" و پاییز  امسال بود تونستم مطالعه‌اش کنم.

اگر از تصویرجلد و جزئیات‌اش صرف‌نظر کنیم، حجم ۱۰۲ صحفه‌ای و ۶فصل بودن‌اش می‌تواند خودنمایی بکند.
با یه‌نَمه فسفرسوزاندن هم می‌شود اسامی فصل‌ها را از انسانی‌ترین حالات روحی‌ و روانی دانست: لذت، طبیعی، سکوت، خیال، فراموشی، تَن‌ترسه!

 شیوه‌نگارش اثر را می‌شود برگرفته از زیست یک‌ عکاس دانست: مخاطب را با سوژه موردنظر درگیر و بعد مثل اینکه دکمه شاتر را فشار بدهد، حق مطلب را ادا می‌کند و بعد سراغ سوژه‌ی دیگر می‌رود و دوباره این چرخه‌ را ادامه می‌دهد.
به بیان بهتر: متن برمدار تکنیک‌ روایت‌های پراکنده و مرتبط می‌چرخد.
سطرها به‌صورت یک‌دست خوش‌خوان‌ شده اند. تعاریف و تلنگرات پرعمق و اثرگذار اند و این یعنی نویسنده کارش را درست انجام داده.
طبیعتاً نام دسته‌بندی کتاب می‌تواند غلط‌انداز باشد، اما روایت‌های نویسنده مثل معرفی‌نامۀ ریزنکات عکاسی می‌ماند. البته اگر اندازه‌ی سرسوزن عشق به این هنر داشته باشید، احساس‌های مشترکی را با " پیمان هوشمندزاده" خواهید داشت.

 در آخر:
خوشحالم که اولین جستار‌ایرانی که مطالعه کردم این کتاب پرعمق و باظرافت بود، جوری که می‌توانم خودم را از مریدان قلم "هوشمندزاده" بدانم!.
      
227

16

(0/1000)

نظرات

زیادی موافقم :)) 

1