یادداشت سارا شادمهر؛

        کتاب چهارم چالش کتابخوانی متفاوت:
خب اصلا فکرش رو نمی‌کردم که روزی برای یک کتاب کودک یادداشت بنویسم اون هم در بهخوان  ولی این کتاب متفاوت بود . حدودا می‌شه گفت من این کتاب رو شش سال پیش خوندم اون مدت‌ها هنوز تازه اوایل این بود که رفته بودم به مدرسه می‌شه گفت سال دوم . من این کتاب رو از پسر عموم امانت  گرفتم  و از اون جایی که همسن و سال بودیم و سلیقه هامون خیلی شباهت داشت خودش این کتاب رو داد به من . خیلی دوست داشت که من هم بخونم و باهم راجبش صحبت کنیم  و منم حقیقتا از این موضوع لذت می‌بردم  که باهاش صحبت کنم . فکر کنم تونستم داخل سه روز کتاب رو به پایان برسونم و انقد ناراحت شدم که حد نداشت و واقعا ادامه‌ی کتاب رو می‌خواستم اما پسر عموم گفت که کتاب رو نداره (جلد دو و سه)
خلاصه بهتون بگم که منه سارای هشت ساله اون موقع می‌تونم بگم با کتاب زندگی کردم . می‌پریدم داخل دنیای اریش ارز و غرق می‌شدم . اما بازخوانی‌ش ...حقیقتا وقتی که خوندمش دوباره و اون لحظات دوباره جلوی چشمام اومد می‌تونستم بگم که قشنگ گریه کردم و شاید خیلی مسخره به نظر بیاد اما من دوباره و دوباره با این کتاب اشک خواهم ریخت و همینطور بخندم .
مگه زندگی به همین چیزهای کوچیک نیست ؟
به همین خنده‌ها ؟ به همین آواز ها و بقیه چیز ها؟
      
64

10

(0/1000)

نظرات

به این میگن قدرت چالش🫴🏻
1

1

بله بله 

0

وای منم دقیقاً تو همچین سنی خوندمش ولی مجموعه رو کامل نداشتم 🥹 کامل یادم نیستش ، اما یادمه مجموعه قشنگ و بانمکی بود ، واقعاً نوستالژیه برام🥹
2

1

واقعا عاشقش بودم و یه زمینه بود برای که شروع کتابخوری😂🤌 

1

آرهه🥹😂❤️
@ENOLA.V 

1