یادداشت فائزه تکلو

فائزه تکلو

فائزه تکلو

4 روز پیش

سمفونی مردگان
        البته این رمان با فرم نوشتاری و ساختار گوینده‌اش واقعا قابل ستایش است. جابه‌جایی زمانی و اطلاعات در حد نیازی که می‌دهد رمان را از زیاده‌گویی نگه می‌دارد و یک داستان نسبتا ساده، بسیار عمیق و موشکافانه نقطه هدف خود را نشان می‌دهد.موومان یعنی بخشی از یک اثر موسیقی که خودش یک موسیقی کامل است و ابتدا و انتها دارد و این کتاب سمفونی مردگان است. همه مرده‌اند. چنان تلخ و تاریک که انگار هیچوقت نزیسته و هرگز روشنایی ندیده‌اند. البته شاید نشان دادن عمق سیاهی و البته غلو در آن خیلی هم بد نباشد اما من به این اثر می‌گویم سیاهنمایی. در تمام طول اثر یک آدم خوب معمولی غیر از شخصیت‌های اصلی که قرار است تباه شوند وجود ندارد. خب الان این واقعیت است؟ آیا در آن سالها آدم خوب در ایران و اردبیل نبوده؟ اینطور کتاب از تعادل خارج است و این احساس من و نظر و دیدگاه شخصی ست. البته همانطور که گفتم عمق سیاهی باید شکافته شود و نشان داده شود. این داستان‌های تلخ هم نیاز اند. باید بترسانند و هشدار بدهند. 
گاهی اما سیاهی مطلق آدم‌ها تو ذوق می‌زند. مادری که پسر بزرگش سر هیچ و پوچ از بین می‌رود خم به ابرو نمیاورد چنان برای بعدی بیتابی و شیون می‌کند انگار تنها فرزند اوست. یا نگاه پدر به خواستگار دخترش احمقانه ست. کسی که انقدر نسبت به دخترش بی‌تفاوت است می‌تواند او را بدهد برود راحت شود تازه به داماد شیک امروزی خارج رفته‌ای همانطور که برای آقای لرد پنکه ساز احترام و ارزش قائل است و او را ستایش می‌کند. شاید چپاندن داماد مدرن اشتباه است. آن هم با آن نحوه عجیب خودکشی! احتمالا قصد معروفی این بوده که بگوید حتی این جوجه غربی‌های امروزی هم آخرش بد است. اساسا بدجایی زاده شده‌اند. سیاهی! 
تعویض گوینده و تفاوت فصل‌هارا دوست داشتم. فصل سورمه و آیدین از نظر خط روایی عالی بود. اگرچه عاشقانه‌های قصه اصلا مرا درگیر نکرد و حتی دیالوگهایشان و گنگ و بی‌احساس بود برخلاف بریده داستان‌هایی که از این کتاب می‌گذارند. چینش پازل داستان خوب بود و روان. 
سمفونی مردگان را ناچاریم بخوانیم چون نویسنده قلم قدرتمندی دارد. البته نمی‌شود گفت درسی از این داستان در ما شکل نمی‌گیرد. شاید بعد آن بیشتر به رفتار والدین و بچه‌ها و رها کردن آدم‌ها که راهشان را بروند فکر کنیم. شاید بگوییم خب بگذار خودش بمیرد تو او را نکش که دستت آلوده شود. آیدین را رها کن تا ترور شود نه که دیوانه شود و مرده متحرک روزگار بگذراند. اما داستان عمیقی ست و اینکه این همه فکر و تمثیل توی سرم می‌چرخد نشان آن است. 
      
492

22

(0/1000)

نظرات

سید عرفان

سید عرفان

3 روز پیش

چه قدر خوب نوشتین👌🏻🌱

0