یادداشت غزال 🤍
1404/5/17
کتاب “سلام آقا سید” داستان خودِ آقای علیرضا محمودی مظفر هست که یه آزاده و جانباز دفاع مقدس بوده. یعنی زمان جنگ، اسیر عراقیها میشه و ۱۶۰۰ روز (که میشه حدود ۴ سال و نیم!) توی زندانهای عراق، توی کمپهای مختلف، روزگار میگذرونه. فکر کن، از همون اول داستان، از اینکه چطور اومده بجنورد و توی کوچه پس کوچههاش گشته، تا روزهایی که توی زندانهای تاریک و سخت عراق بوده، همه رو تعریف کرده. کتاب انگار یه سفرنامه است، یه سفر از زندگی عادی به اون دوران سخت اسارت. آقای مظفر توی این کتاب حسابی از مقاومت خودش و بقیه اسرا گفته. اینکه چطور با وجود همه سختیها، سعی کردن ایمانشون رو حفظ کنن و روحیهشون رو نبازن. انگار که توی اون شرایط هم سعی کردن با دعا و اتفاقای دیگه، یه جورایی خودشون رو سرپا نگه دارن. یه قسمت جالبش هم اینه که زمانی که با خانومشون صحبت می کردند می گفتند که : من شغلم معلمی است اما کاملاً در اختیار انقلاب و جمهوری اسلامی هستم. چه بسا در طول زندگی مشترک مان روزی چند روزی و شاید پنج سالی در منزل نباشم. و ایشان هم شرط شون رو قبول کردند. خلاصه که کتابش دردناک بود، چون هم از سختیهای اسارت میگه، هم زیبا بود چون از روحیهی قوی آدمهایی که توی اون شرایط موندن. انگار که داری پای حرفهای خودِ آقای مظفری میشینی و از تجربههاش میشنوی.
(0/1000)
غزال 🤍
1404/5/17
0