یادداشت سید امیرحسین هاشمی
1402/5/26
کارزاری بنام ترجمه؛ ستیز منتقدانِ بیاعصاب و خوانندگان مفلس! 1- اول مختصری از کتاب بگم. گوگول زنده است؛ نمیدانستید؟ ازش بخوانید میفهمید. جدا از شنلِ گوگول که مأمن ادبای روس بوده است، در این نمایشنامه تکنیکهای نمایشی، کنایهها و عناصر دیگری هست که نمایندهای از وجودِ حاضرِ گوگول است. طنز نمایشنامه کامل است. طنزِ لحظه دارد و در کنار آن لحظاتِ طنزی میسازد که از ته دل بهش میخندید؛ چند دقیقه میگذرد به همان چیزی که چند دقیقه قبل بهش خندیده بودید، بازم میخندید. تجربه جالبی است. ببینید! به مدد اینستا و توئیتر و... و محتوای طنز موجود در این فضا، میتوان لحظاتی را ساخت آغشته به خنده، اما "تجربهٔ خنده" دُرّی نایاب/دیریاب است در آن فضا؛ گوگول همین کار را میکند، لحظاتِ نابِ طنز را تجربه میکنید، زیست میکنید؛ میشود "تجربه زیسته"! دیالوگها، شخصیتها، کنایهها، مفادِ داستان، پندهای دلچسب(به دور از شعار)، نقد ریا، نقد دروغ، روانیِ متن، خلاقیتهای فراوان، مذاقسازی برای خواننده، خنده از تهدل، جملاتِ نغزِ عالی(اصلا عباراتی از این کتاب در جهانِ روسیزبانان ضربالمثل شده است.) و هزار و یک المان در این نمایشنامه هست که شما را جذب، مجذوب و مغروق کند! 2-مشفقانه این مرور رو نوشتم که ادای دین کرده باشم به متن، و اِلّا بزگترین مدافعِ بزرگیِ متن خودش است. متنِ نهایی آبتین گلکار برای کتاب هم باقلوا بود، عالی و بجا و دقیق. همین. از این به بعد و به بهانه کتاب داریم که: 3- قاعدتا تابحال کتاب خوانده اید، بعید هم است سراغِ متون ترجمه شده نرفته باشید. کرمِ مقایسه ترجمه دارید؟ امیدوارم دچارش نشید، خیلی شیرین است! سخته البته، خانه خرابتان میکند، فرض کن کسی را میشناسم بعضی رمانهای داستایفسکی را با 4ترجمه دارد؛ برادرم است. خب، جدا از اینکه خودتون کتابها رو مقایسه و مقابله میکنید، میروید از بهخوان، گودریدز، ایران کتاب، طاقچه و... نظر بقیه رو در مورد ترجِمه جویا بشید. شایدم با دوستان مکاتبه، مصاحبه و جدل داشته باشید در این موضوع. ترجمهٔ خوب مهم است، ولی به خرابشدن رفاقتها نمیارزد؛ خلاصه اگه در بحث با دوستان به جدل رسیدید تا به ستیز نرسیده ول کنید. باری، در این منجلابِ معطرِ بررسی ترجِمهٔ کتابها بودم که رسیدم به پروفایلِ جناب مستطاب حمیدرضا آتشبرآب. رفتم بخش کامنتها. معمولا خارج از توئیتر و برخی کامنتهای اینستا، علامهدهرهای خشمگین را کم میبینم. همونها که خلاصه متخصص اند در خیلی چیزها. البته خیلی حرفِ بدی نزده بود، شاید من دارم پیاز داغش رو زیاد میکنم، کلا این متن از دستم در رفته. بد نشد، بذار بره! چی گفته بود؟ به من توهین کرده بود. میگفت لطفا وقتی روسی بلد نیستید و متن رو با زبان اصل مقابله نکرده اید، در مورد ترجمه نظر ندهید و من رو گمراه نکنید. دیدی چی گفت، نصفِ تجربه من در کتابفروشیها مقایسه ترجمه هاست. معلومه روسی، آلمانی، فرانسه، لاتین بلد نیستم و بر خط سیریلیک تابحال چیزی نخوانده ام اما کی به تو اجازه داده علیه خاطراتِ من صفآرایی بکنی. شاید روحت هم خبر نداشته باشه من رو این حساسم، ولی هنوز مقصری. چرا دعوا داری؟ حالا اصلا بذار بپرسم آیا لازمه برای بررسی یک ترجمه، زبان مبدا را بشناسیم؟ معلومه لازمه، ولی این یعنی وقت بلد نیستی باید لالمونی بگیری؟ نمیدونم شاید انتخاب تو این باشه، ولی من فعالیتی بسیار مفید میدونم مقایسه ترجمه رو. میدونی چرا؟ چون تابحال در قهقرای چاهِ چندتا ترجمه بد گیر کرده ام، و به متودولوژیای رسیده ام که دیگر میتوانم ترجمه سره از ناسره را تشخیص بدهم. با ضریبِ موفقیت بالا. خب وقتی نتیجه داده آیا روشِ من غلط است؟ وایسا اگه دنبال ظرافتهای زبان مبدا در ترجمه هستی و دقتهای ژرفکاوانه، جای اشتباه داری دنبالش میگردی. فکر کنم باید بری آکادمیک اون زبان رو یاد بگیری و اونجا دعوا راه بندازی نه تو کامنتِ سایتِ کتابخوانهای عادی مثلِ من. اصلا زبان اصل بخون کتاب رو. اگه کسی خیلی عاشقِ حافظ است بعیده از ترجمهٔ شعرهایش لذت ببرد. بابا جناسِ تام و ناقص، لفونشر، ایهام و ترصیع شعرهای استاد رو چجوری میخوای بفهمی وقتی فارسی نباشه؟ شکسپیر هم انگلیسی مینوشت، تی. اس. الیوت هم انگلیسی مینوشت. شاید جالب باشه برات اونایی که آتشبرآب ترجمه کرده هم از روسی است. بد نیست بری این زبانها رو خوب یاد بگیری. چرا حرف مهمل میزنی؟ اصلا توهین نمیکنم، حرفِ مهمل حرفی است که اگر تحلیل بشه به دامانِ بیمعنایی میغلطد. الان ادعای ایشون رو بررسی کردیم، دیدیم "جاش" غلط بود، نباید تو کامنت برای من خط و نشون بکشی! برای کامنتِ یک سایت اظهارِ فضلِ الکی و ناکوکی بود. من اینجوری نیستما، متنِ بررسیِ بازرس که همین بالاست رو ببینید، حالم خوب بود، ولی عصبانی میکنند آدم رو؛ وقتی یکی به هویتِ آدم توهین میکنه، همینه دیگه. در ادامه وقتی فارسیِ آتشبرآب را خوانده ام و میدانم تا دکترا آکادمیک روسی خونده، آبتین گلکار هم ایضا، و بقیه مترجمین هم با دیگر آثارشون، خودشون رو اثبات کردن، این حرفها یعنی چه؟ چرا عصبانی میکنید آدم رو؟ خب دوستان، من حرص خوردم بجای شما، دعوا هم کردم، البته با ایشون رفیق نبودم و به ورطهی ستیز رسیدم ولی احترامشون رو هم حفظ کردم. شما زین پس با خیالِ راحت ترجمههای "فارسی" کتابها رو با هم مقایسه کنید و لذت ببرید. من پطروس فداکار شدم و بجای شما فشار خوردم. درد و بلاتون به جونم❤️😅 امیدوارم به سان همیشه، مفید باشه براتون. ببخشید عجیب شد متن، یه ذره🤏 چموش بود.
(0/1000)
نظرات
1402/5/26
مرض مقایسه ترجمه واقعا شیرین! و زمانبره. کاش وقتی یه ترجمهای بهترینه مجوز ندن بقیه ترجمهها چاپ شن. بهجاش وقت بذارن کتابای جدیدتر ترجمه کنن. من از آتشبرآب چیزی نخوندم. اما معمولا ترجمههای بهتری از ترجمههای ایشون هست همیشه که اونارو انتخاب میکنم. و امان از تفاسیر حجیمی که انتهای کتابها مینويسن. کاش هر جای دیگهای جز خود کتاب منتشر میشدن🦦
2
0
1402/5/26
قبول دارم، ولی اون موقع برخیها مثل من میاومدند و میگفتند: من میخوام نقدِ فلان متن رو بخونم چرا باید کل مجموعه آثار تفاسیرِ آتشبرآب رو بخرم؟ ما که از ترجمهاش بدی ندیدیم، ولی شیرینیِ مقایسه ترجمه، همین تضارب و تشدد آراست...
0
1402/5/26
این بحث کدوم ترجمه خیلی دعوا خیزه. من کتاب بریت ماری اینجا بود رو از 3 نشر دیدم و ترجمه میلکان رو دوست داشتم. و یه مسلمونی کلی بدوبیراه گفته بود به میلکان که ترجمه هاتون آشغاله و فلان. همینطور درباره کتاب های مشترک پرتقال و سایر نشرها. خیلی می بینم که به پرتقال بدوبیراه میگن و میگن نشر تجاریه و بهتره بچسبه به کارای کنکور و فلان. اما مثلا ترجمه شاید عروس دریایی پرتفال رو از عروس دریایی افق بیشتر دوست دارم
1
0
1402/5/27
ریویوی خوبی نوشتی آقای هاشمی و ممنون بابت وقتی که هزینه کردی. البته شما تنها نیستی و من در این زمینه سالهاست با خوردن فحش همانند فولاد حرارت و آبدیده، سخت شدهام 😁در خصوص آتشبرآب هر که هست و هر چه که خوانده برای خودش خوانده اما بابت حرکات چیپی که انجام داده بارها ملامتش کردهام، چون ایشان ذاتا به دنبال اختراع مجدد چرخ است. به حرفهای پوچ توجه نکن و از زندگی در دنیای ادبیات لذت ببر. با معرفی شما کمی جستجو کردم و خوشبختانه این کتاب در فیدیپلاس موجود بود و گرفتم دستم.
1
0
1402/5/27
واقعا برخی افراد نقد کردن رو یاد نگرفتند، و نقد رو بستری برای برندسازی خودشون میدونند، یا راهی برای نوازش ایگو! (اخیرا دارم از روانکاوی میخونم) کلا هم دعوا سر ترجمه چیزی است جذاب. امیدوارم لذت ببرید، کتاب روان، پر نکته و در عین حال غنیای است.
0
1402/5/27
فکر میکنم این قسمت از یادداشت شما که درباره انتخاب ترجمه هست رو با تک تک سلولهای بدنمون درک میکنیم. ترجمه خوب در واقع یه مسئله سلیقهای هست که هرکسی بر اساس معیارهای خودش اونو انتخاب میکنه و نمیشه به شکل مطلق برای همه تعینش کرد. واقعا بحث سر ترجمه خوب به شرطی که از حیطه احترام و منطق خارج نشه شیرین و چالش برانگیزه. اما امان از وقتی که از منطق دور بشه و بره سمت تعصبهای بیجا و ...
1
0
1402/5/27
و اما درباره خود کتاب: تا به حال از این نویسنده مطالعهای نداشتم و یادداشت شما واقعا منو وسوسه کرد که علی رغم این که کلی کتاب نخونده دارم همین روزا یه سر به کتابفروشی بزنم :)
1
0
1402/5/27
خیلی عالی، امیدوارم لذت ببرید. چون گوگول به لحاظ اهمیت تاریخیای که داره خواندن آثارش علاوه بر لذت، خیلی آوردههای دیگری هم داره. بالاخره از قدمای ادبیات روسیه حساب میشه.
0
سید امیرحسین هاشمی
1402/5/26
0