یادداشت بهارفلاح🌺⭐

🟡📖نمایشن
        🟡📖نمایشنامه‌ی «زنان فنیقی »،یکی دیگه از آثار اوریپید، نویسنده و شاعر اهل آتن دریونان 🇬🇷 هستش.زنان فنیقی مثل زنان فریادخواه مربوط به نبرد⚔️ فرزندان اوریپید بر سر حکومت شهر «تبای»هستش،نمایشنامه سرشار از غم واندوه ومشاجره‌ی خانوادگیه که اوریپید در اون صدای زنان و ابعاد عاطفیِ تراژدی رو برجسته کرده.البته دوزن متفاوت رو اینجا داریم،یوکاسته‌ی منفعل که دربرابر سرنوشت وروزگار دستاشو بالا برده وتسلیم شده و دیگری آنتیگونه که نمونه مقاومت زنانه در تراژدی‌های یونانه
🔱در ابتدای این نمایش، مثل معمول نمایشنامه‌های اوریپید با تک‌گویی یکی ازشخصیت‌ها که تقریباً تمام اتفاق‌های گذشته رو برای خواننده مرور میکنه،شروع میشه توی این نمایشنامه قرعه بنام یوکاسته افتاده، که با مونولوگی پیشینه‌های لازم رو بازگو کنه.از ادیپوس فرزند ناخواسته و نامشروع لائیوس (پادشاه وقت و همسر یوکاسته)که با گناه پدرش متولد می‌شه صحبت میکنه واز نفرینی که دامنگیر این خاندان شده؛طلسمی که نه‌تنها باطل نمیشه، بلکه نسل اندر نسل خاندان کادموس رو نابود میکنه.
⚜️بعداز خوندن چنداثر از اوریپید متوجه میشیم همشون چندتا مؤلفه اصلی دارن ،اکثرآثار اوریپید نکوهش جنگ وپیامدهای اونه وسیاه نشون دادن جنگ برای هردوطرف دعوا ،تقبیح قربانی کردن فرزندان،وهمچنین زنان ومسائل مربوط به اونا،یا به چالش کشیدن خدایان و...اوریپید که به سنت شکنی ونوآوری معروف هستش اینجا اثری خلق کرده که اقتباس آزادیه از داستان‌ فرزندان ادیپ.سرنوشت شخصیت‌ اون و خانواده‌اش در اساطیرِ پیش از اون به‌شکلی کاملاً متفاوت رقم خورده،یه طور مثال یوکاستا همون ابتدا که متوجه میشه ادیپ همسرش همون پسرشه خودکشی کرده نه بعداز کشته شدن فرزندش یا مسئله‌ی قربانی شدن  منوسئوس(پسر دوم کرئون) برای حفظ تبای هیچ وقت گفته نشده بود
💡از فن ترجمه و زبان فاخر غلامرضا شهبازی هم نباید غافل شد. سنگینی زبان اساطیری در ترجمه‌ی کتاب،کامل حفظ شده درعین روون بودن
 رویه‌ای روکه نشر بیدگل در چاپ آثار نمایشی کلاسیک پیش گرفته رو خیلی تحسین می‌کنم و با خوندن هرنمایشنامه از این نشر اشتیاقم برای رفتن به سراغ آثار دیگه‌اش  دوبرابر میشه
💡تنها چیزی که  توی این نمایشنامه خیلی مطلوب نبود، دیالوگها ومونولوگهایی که تاحدودی طولانی‌تر از همیشه بودن و مقداری ریتم رو کند کرده بودن
      
433

52

(0/1000)

نظرات

کیمیا مرادی

کیمیا مرادی

4 روز پیش

مرسی از اینکه وقت میذاری و خلاصه می‌نویسی از کتابها بهار عزیزم.با بند آخرش خیلی  خیلی موافقم،همسرایان بیشتر از همیشه روده‌درازی میکردن😁
1

2

قربونت کیمیای عزیزم😘❤️،اره دیالوگها کلاً طولانیه اینجا 

1

ممنون که بابت یادداشت عالی و خوبتون 😍⭐🌸
1

1

ممنونم،نظر لطف شماست🙏⭐🌺 

1