بریده‌های کتاب زینب صاد:)

کسی که به امام حق ایمان بیاورد ولی به امام طاغوت کافر نشده باشد، دست‌آخر زمین‌گیر می‌شود.

و خدا فراموشی را آفرید تا رنج‌ها خاطره نشوند...

ما داریم با یک فحشا و رذالت سازمان یافته می‌جنگیم.... حق نداریم به خاطر رذالت طرف مقابل، رذیلانه بجنگیم. بعدها یک جامعهٔ انقلاب کردهٔ بی‌اخلاق را چه کنیم؟ آن جامعه خودش دشمن خودش خواهد بود.

به گمان من شکِ بعد از یقین صدچندان مخوف‌تر از شکِ پیش از یقین است. شک پیش از یقین به جلو می‌راند و شک پس از یقین زمین‌گیر می‌کند.

همتم محکوم است! همتم نسبت به آرمانم محکوم است. تلاش و جهدم نسبت به تکلیفم محکوم است. همتم نسبت به ادعایم محکوم است.

حرکت، جوهرهٔ اصلی انسان است و گناه، زنجیر. من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است.

آدم‌ها گاهی در مسیری طولانی، مقصد را فراموش می‌کنند.

برخی با فرمان امام مخالفت کردند، این برای تاریخ، ماجرای بزرگی نیست. امام دیکتاتور نبود، می‌شد با او مخالفت کرد. می‌شد گروهی جلوی فرمان و خواست او بایستند، و ایستادند :)

عشق محصول انس است و بعد از نیاز تن و در غیاب آن آغاز می‌شود.

به قول فرمایش امام علی(ع) مست شدیم، اما نه از شراب؛ بلکه از زرق و برق زندگی.

اگر کسی شهید را عاشقانه دوست بدارد، کم‌کم شبیه او می‌شود. گِل چو شود قرین گُل، گیرد رنگ و بوی او

بعد هم نقل قولی از شهید سید مجتبی علمدار به میان آورد: «هر کس رو که دوست داری، باید براش آرزوی شهادت کنی!»

زن اگر حسینی باشه، شوهرش زهیر می‌شه!