بریدههای کتاب zahra zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 160 - نام و نان چرا. ولی نفسانیت رو هم مطمئنی؟! شدیدا جا خوردم. گفتم: - یعنی تو فکر می کنی... گفت: - من فکر نمیکنم. تو خودت فکر کن. ببین که در هیچ جای کتاب، تسویه حساب شخصی با کسی نکرده ای؟ به نفس عزیزت حال نداده ای؟ دلت رو خنک نکرده ای؟ 0 0 zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 159 قرص و محکم به خودم جواب دادم: اگر این کار به حَقّه و قصد و نیت، جلب رضای خداست، چه باک از تقبیح و نکوهش دیگران. و از قرآن هم مدد گرفتم که: در مسیر حقیقت از نکوهش ملامتگران هراس و واهمه نباید داشت. 0 0 zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 157 به جای اینکه زینت آقا باشیم، یک جور اسباب خفّتیم. کسی که زیباترین پیشوای عالم رو داره که نباید این همه زشتی داشته باشه... 0 0 zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 156 - دقیق یادم نیست. ولی شاید حداکثر... ده نفر ... و بلکه کمتر ... هشت نفر. چطور مگه؟ - برای مخدوش کردن خلوص، یکی_دو نفر کافی بود. ولی تو رُسِّ عمل رو کشیدی. حیف نبود کار به این قشنگی و تر و تمیزی؟ 0 0 zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 144 پیش از شروع هر کار با خودم کلنجار می رفتم. اگر به این تشخیص می رسیدم که در مسیر رضای خداست، میکردم و الّا نمیکردم. 0 0 zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 153 ...و یک شب تا صبح راه رفتی و فکر کردی که اگر سرورانت بودند، در مواجهه با این پدیده چه میکردند. و به این جواب رسیدی که آنها اساسا با مفاهیمی مثل خشم و انتقام و نفسانیت، بیگانهاند و فقط به نجات آدمها و *دستگیری* از آنها فکر میکنند. و تو اگر واقعا در پی انتخاب این مسیری، اول باید از خودت و پولت بگذری و فقط به صلاح و فلاح اون فرد یا افراد فکر کنی! میتونی؟ و دیدی که اگر به خودت باشه، یعنی خودت باشی و خودت، قطعا نمیتونی. *و حتما باید دست به دامان همان معلمان و موالیان بشی و از اونها مدد بگیری تا بتونی...* 0 0 zahra 1403/10/23 پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی علی اکبر صدرالاسلام همدانی 3.5 1 صفحۀ 144 هرگاه این همه فضل دعا است برای برادران تو، پس چگونه خواهد بود فضل دعا کردن برای سلطان تو، که او سبب وجود توست... و تو اعتقاد داری که اگر نبود آن جناب، نمیآفرید خداوند تورا و نه احدی از مکلفین را در زمان او و زمان تو... 0 0
بریدههای کتاب zahra zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 160 - نام و نان چرا. ولی نفسانیت رو هم مطمئنی؟! شدیدا جا خوردم. گفتم: - یعنی تو فکر می کنی... گفت: - من فکر نمیکنم. تو خودت فکر کن. ببین که در هیچ جای کتاب، تسویه حساب شخصی با کسی نکرده ای؟ به نفس عزیزت حال نداده ای؟ دلت رو خنک نکرده ای؟ 0 0 zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 159 قرص و محکم به خودم جواب دادم: اگر این کار به حَقّه و قصد و نیت، جلب رضای خداست، چه باک از تقبیح و نکوهش دیگران. و از قرآن هم مدد گرفتم که: در مسیر حقیقت از نکوهش ملامتگران هراس و واهمه نباید داشت. 0 0 zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 157 به جای اینکه زینت آقا باشیم، یک جور اسباب خفّتیم. کسی که زیباترین پیشوای عالم رو داره که نباید این همه زشتی داشته باشه... 0 0 zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 156 - دقیق یادم نیست. ولی شاید حداکثر... ده نفر ... و بلکه کمتر ... هشت نفر. چطور مگه؟ - برای مخدوش کردن خلوص، یکی_دو نفر کافی بود. ولی تو رُسِّ عمل رو کشیدی. حیف نبود کار به این قشنگی و تر و تمیزی؟ 0 0 zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 144 پیش از شروع هر کار با خودم کلنجار می رفتم. اگر به این تشخیص می رسیدم که در مسیر رضای خداست، میکردم و الّا نمیکردم. 0 0 zahra 7 روز پیش کمی دیرتر سیدمهدی شجاعی 4.1 109 صفحۀ 153 ...و یک شب تا صبح راه رفتی و فکر کردی که اگر سرورانت بودند، در مواجهه با این پدیده چه میکردند. و به این جواب رسیدی که آنها اساسا با مفاهیمی مثل خشم و انتقام و نفسانیت، بیگانهاند و فقط به نجات آدمها و *دستگیری* از آنها فکر میکنند. و تو اگر واقعا در پی انتخاب این مسیری، اول باید از خودت و پولت بگذری و فقط به صلاح و فلاح اون فرد یا افراد فکر کنی! میتونی؟ و دیدی که اگر به خودت باشه، یعنی خودت باشی و خودت، قطعا نمیتونی. *و حتما باید دست به دامان همان معلمان و موالیان بشی و از اونها مدد بگیری تا بتونی...* 0 0 zahra 1403/10/23 پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی علی اکبر صدرالاسلام همدانی 3.5 1 صفحۀ 144 هرگاه این همه فضل دعا است برای برادران تو، پس چگونه خواهد بود فضل دعا کردن برای سلطان تو، که او سبب وجود توست... و تو اعتقاد داری که اگر نبود آن جناب، نمیآفرید خداوند تورا و نه احدی از مکلفین را در زمان او و زمان تو... 0 0