بریده‌ای از کتاب کمی دیرتر اثر سیدمهدی شجاعی

zahra

zahra

7 روز پیش

بریدۀ کتاب

صفحۀ 160

- نام‌ و نان چرا. ولی نفسانیت رو هم مطمئنی؟! شدیدا جا خوردم. گفتم: - یعنی تو فکر می کنی... گفت: - من فکر نمی‌کنم. تو خودت فکر کن. ببین که در هیچ جای کتاب، تسویه حساب شخصی با کسی نکرده ای؟ به نفس عزیزت حال نداده ای؟ دلت رو خنک نکرده ای؟

- نام‌ و نان چرا. ولی نفسانیت رو هم مطمئنی؟! شدیدا جا خوردم. گفتم: - یعنی تو فکر می کنی... گفت: - من فکر نمی‌کنم. تو خودت فکر کن. ببین که در هیچ جای کتاب، تسویه حساب شخصی با کسی نکرده ای؟ به نفس عزیزت حال نداده ای؟ دلت رو خنک نکرده ای؟

3

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.