بریدههای کتاب مهشید عبداله زاده مهشید عبداله زاده 1404/6/2 - 00:45 سیاه دل کورنلیا فونکه 4.2 58 صفحۀ 21 اگر کتابی را با خودت به سفر ببری، اتفاق عجیبی میافتد، آن کتاب تمام خاطرات تو را جمع میکند. بعد از آن فقط کافی است لای آن کتاب را باز کنی تا یک بار دیگر به همان جایی برگردی که اولین بار کتابت را آنجا خواندی. درست با اولین واژه های کتاب، یک دفعه همه چیز در ذهنت زنده میشود. منظره هایی که آنجا دیدی، بوهایی که به مشامت خورد و حتی طعم و مزه بستنی ای که موقع خواندن کتاب خوردی... بله، کتابها مثل حشره کش نواری هستند. تمام خاطرات بهتر از هر چیز و هر جایی به صفحات چاپی کتاب میچسبند. 0 4 مهشید عبداله زاده 1404/6/2 - 00:23 سریع تر از نور محمدعلی حسنین 4.6 4 صفحۀ 323 فکری کرد و پرسید: (منظورت از اینکه گفتی عشق بیشترین لذت را دارد چی بود؟ چون همه درباره عشق حرف میزنند، اما درست معلوم نیست عشق چیست؟) جینا گفت:(این خیلی ساده است، عشق یعنی این که وقتی کسی به تو بدی کرد، او را از سر عشق ببخشی. عشق یعنی بخشش.) حسام گفت:(پس از نظر شما خوشمزه ترین یا برترین کار، بخشش است.) جینا گفت:(بله! بهترین کار ، خوبی کردن در مقابل بدی است.) حسام گفت:(ولی واقعا کار سختی است.) جینا خندید:(بهشت را به سادگی به انسان نمیدهند.) 0 0 مهشید عبداله زاده 1404/5/24 - 23:22 نامه های گاندو: تمساحی از سیستان و بلوچستان معصومه یزدانی 4.2 41 صفحۀ 24 قورجان سلام. وقتی داشتم ای میلم را امضا میکردم، حشره خور کوتوله گفت:( پس تو همون گاندویی هستی که دنبال مامانش میگرده؟) گفتم:( آره! تو از کجا میدونی؟ ) حشره خور کوتوله هم از توی کولهاش تبلتش را درآورد و عکس مامان گاندویم را نشانم داد. فهمیدم تو بهترین دوست دنیایی، چون عکس مامانم را برای همه فرستادی. 0 0 مهشید عبداله زاده 1404/5/24 - 22:42 رمان های سه گانه چرخ گردون (سه جلد در یک مجلد) جمیله گوین 4.0 1 صفحۀ 154 صدا بسیار نزدیک بود. مارویندر احساس کرد نفس او را کم و بیش روی گردنش احساس میکند. _حالا این قلمرو پادشاهی توست و تا جایی که چشمانت میبینند به تو تعلق دارد. این قلمرو روزگاری از آن من بود اما حالا همه را به تو میدهم. چون شهبانویی والامقام گام بردار و با چشم بر آنچه میبینی ادعای مالکیت کن. مارویندر قدم میزد و همچنان که لباس های لطیف عروسی دور بدنش میپیچد، خود را شهبانویی احساس میکرد. 0 21
بریدههای کتاب مهشید عبداله زاده مهشید عبداله زاده 1404/6/2 - 00:45 سیاه دل کورنلیا فونکه 4.2 58 صفحۀ 21 اگر کتابی را با خودت به سفر ببری، اتفاق عجیبی میافتد، آن کتاب تمام خاطرات تو را جمع میکند. بعد از آن فقط کافی است لای آن کتاب را باز کنی تا یک بار دیگر به همان جایی برگردی که اولین بار کتابت را آنجا خواندی. درست با اولین واژه های کتاب، یک دفعه همه چیز در ذهنت زنده میشود. منظره هایی که آنجا دیدی، بوهایی که به مشامت خورد و حتی طعم و مزه بستنی ای که موقع خواندن کتاب خوردی... بله، کتابها مثل حشره کش نواری هستند. تمام خاطرات بهتر از هر چیز و هر جایی به صفحات چاپی کتاب میچسبند. 0 4 مهشید عبداله زاده 1404/6/2 - 00:23 سریع تر از نور محمدعلی حسنین 4.6 4 صفحۀ 323 فکری کرد و پرسید: (منظورت از اینکه گفتی عشق بیشترین لذت را دارد چی بود؟ چون همه درباره عشق حرف میزنند، اما درست معلوم نیست عشق چیست؟) جینا گفت:(این خیلی ساده است، عشق یعنی این که وقتی کسی به تو بدی کرد، او را از سر عشق ببخشی. عشق یعنی بخشش.) حسام گفت:(پس از نظر شما خوشمزه ترین یا برترین کار، بخشش است.) جینا گفت:(بله! بهترین کار ، خوبی کردن در مقابل بدی است.) حسام گفت:(ولی واقعا کار سختی است.) جینا خندید:(بهشت را به سادگی به انسان نمیدهند.) 0 0 مهشید عبداله زاده 1404/5/24 - 23:22 نامه های گاندو: تمساحی از سیستان و بلوچستان معصومه یزدانی 4.2 41 صفحۀ 24 قورجان سلام. وقتی داشتم ای میلم را امضا میکردم، حشره خور کوتوله گفت:( پس تو همون گاندویی هستی که دنبال مامانش میگرده؟) گفتم:( آره! تو از کجا میدونی؟ ) حشره خور کوتوله هم از توی کولهاش تبلتش را درآورد و عکس مامان گاندویم را نشانم داد. فهمیدم تو بهترین دوست دنیایی، چون عکس مامانم را برای همه فرستادی. 0 0 مهشید عبداله زاده 1404/5/24 - 22:42 رمان های سه گانه چرخ گردون (سه جلد در یک مجلد) جمیله گوین 4.0 1 صفحۀ 154 صدا بسیار نزدیک بود. مارویندر احساس کرد نفس او را کم و بیش روی گردنش احساس میکند. _حالا این قلمرو پادشاهی توست و تا جایی که چشمانت میبینند به تو تعلق دارد. این قلمرو روزگاری از آن من بود اما حالا همه را به تو میدهم. چون شهبانویی والامقام گام بردار و با چشم بر آنچه میبینی ادعای مالکیت کن. مارویندر قدم میزد و همچنان که لباس های لطیف عروسی دور بدنش میپیچد، خود را شهبانویی احساس میکرد. 0 21