بریدههای کتاب arezo alipour arezo alipour 1404/2/2 همه رویاهایتان را به یاد می آورم رنه فرنی 2.5 1 صفحۀ 131 نوشتن در واقع مبارزهای است میان محدودیت و آزادی به نظرم در این دنیا، چیزی اروتیکتر از نوشتن نیست. 0 4 arezo alipour 1404/1/31 همه رویاهایتان را به یاد می آورم رنه فرنی 2.5 1 صفحۀ 8 من هنوز زندهام. ناگزیرم به زنده ماندن، دفترچه یادداشت دست نخورده با صفحات خالی و سفید، روی میز آشپزخانه، چشم به راه من است ... 0 5 arezo alipour 1404/1/23 سرخ و سیاه استاندال 4.0 18 صفحۀ 478 رمان آیینهای است که بر سر راهی به گردش در میآید. گاهی رنگ زمرد مانند آسمانها و گاهی گِل لجنزارهای راه را به شما نشان میدهد. 0 22 arezo alipour 1404/1/12 یک مرد معمولی ایو سیمون 4.1 4 صفحۀ 46 دلهای کسانی که هیچ طلب نمیکنند چون پذیرفتهاند که تا ابد زندگیشان چنین است: نبردی از پیش باخته. بله تو نجنگیدی، تو با کمری خمیده درون طوفانهای زندگی تاب خوردی... 0 8 arezo alipour 1404/1/12 یک مرد معمولی ایو سیمون 4.1 4 صفحۀ 47 جسم مردگان خاطرهای ست که میتوانیم در آغوشش بگیریم... 0 1 arezo alipour 1404/1/11 سرخ و سیاه استاندال 4.0 18 صفحۀ 117 عشق در زبان لاتین کلمهای است که آهنگ مرگ را به یاد می آورد، واین است که مرگ از عشق حاصل میآید. و پیش از مرگ نیش غم و محنت بر دل فرو میرود و عزا و گریه و دام و نیرنگ و جنایت و پشیمانی آغاز میشود. 0 1 arezo alipour 1404/1/11 سرخ و سیاه استاندال 4.0 18 صفحۀ 115 عشق به جستجوی برابری نمیرود، به دست خود برابری فراهم میآورد. 1 26
بریدههای کتاب arezo alipour arezo alipour 1404/2/2 همه رویاهایتان را به یاد می آورم رنه فرنی 2.5 1 صفحۀ 131 نوشتن در واقع مبارزهای است میان محدودیت و آزادی به نظرم در این دنیا، چیزی اروتیکتر از نوشتن نیست. 0 4 arezo alipour 1404/1/31 همه رویاهایتان را به یاد می آورم رنه فرنی 2.5 1 صفحۀ 8 من هنوز زندهام. ناگزیرم به زنده ماندن، دفترچه یادداشت دست نخورده با صفحات خالی و سفید، روی میز آشپزخانه، چشم به راه من است ... 0 5 arezo alipour 1404/1/23 سرخ و سیاه استاندال 4.0 18 صفحۀ 478 رمان آیینهای است که بر سر راهی به گردش در میآید. گاهی رنگ زمرد مانند آسمانها و گاهی گِل لجنزارهای راه را به شما نشان میدهد. 0 22 arezo alipour 1404/1/12 یک مرد معمولی ایو سیمون 4.1 4 صفحۀ 46 دلهای کسانی که هیچ طلب نمیکنند چون پذیرفتهاند که تا ابد زندگیشان چنین است: نبردی از پیش باخته. بله تو نجنگیدی، تو با کمری خمیده درون طوفانهای زندگی تاب خوردی... 0 8 arezo alipour 1404/1/12 یک مرد معمولی ایو سیمون 4.1 4 صفحۀ 47 جسم مردگان خاطرهای ست که میتوانیم در آغوشش بگیریم... 0 1 arezo alipour 1404/1/11 سرخ و سیاه استاندال 4.0 18 صفحۀ 117 عشق در زبان لاتین کلمهای است که آهنگ مرگ را به یاد می آورد، واین است که مرگ از عشق حاصل میآید. و پیش از مرگ نیش غم و محنت بر دل فرو میرود و عزا و گریه و دام و نیرنگ و جنایت و پشیمانی آغاز میشود. 0 1 arezo alipour 1404/1/11 سرخ و سیاه استاندال 4.0 18 صفحۀ 115 عشق به جستجوی برابری نمیرود، به دست خود برابری فراهم میآورد. 1 26