بریدههای کتاب طاها طوری طاها طوری 1404/1/6 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 350 روز به روز بیشتر کور میشوم، چون کسی نیست مرا ببیند. 0 1 طاها طوری 1404/1/6 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 328 کورتر از همه کسی بود که نمیخواست ببیند 0 0 طاها طوری 1404/1/6 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 317 یکی از مادر بزرگهایش میگفت بپوش و بنوش و ببخش و بده، برای دگر روزی چیزی بنه آبی که نخود و لوبیا را در آن خیس کنی به درد پختنشان هم میخورد آبی که پس از پختن می ماند، دیگر آب خالی نیست، یک جور سوپ است. تنها در طبیعت نیست که گهگاه همه چیز از دست نمی رود و چیزی هم به دست می آید 0 0 طاها طوری 1404/1/6 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 275 زندگی وقتی به حال خود رها شود چه شکننده است. 0 0 طاها طوری 1404/1/6 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 273 چشمهای کورش ناگهان حالت بدگمانی به خود گرفت، در چنین موقعیتهایی پیوسته نحوه گفتار همین است، اما در واقع بی بنیاد است چون چشمها باید مو از ماست بکشیم چشمها حالتی ندارند، ولو اینکه از کاسه بیرون بزنند اینها دو شیء مدور بی حرکتند، تنها پلکها، مژه ها و ابروهاست که در فصاحت و بلاغت بصری نقش دارد، گو اینکه این خصوصیات را معمولاً به چشم نسبت می دهند 0 0 طاها طوری 1404/1/1 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 225 خورشید برای همه کور ها همزمان طلوع نمیکند. 0 1 طاها طوری 1403/12/29 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 119 در کشور کور ها یک چشم پادشاه است. 0 1 طاها طوری 1403/12/29 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 116 خیلی خوب است که هنوز میتوانیم گریه کنیم، اشک ریختن بیشتر وقت ها راه نجات ماست، گاهی اگر گریه نکنیم به قیمت جانمان تمام میشود. 0 1 طاها طوری 1403/12/29 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 103 وقتی جانور بمیرد، زهرش هم نابود میشود. 0 1 طاها طوری 1403/12/29 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 97 اگر پیش از دست زدن به هرکاری نتایجش را بسنجیم، بطور جدی به آن فکر کنیم، اول نتایج بلافاصله را در نظر بگیریم، بعد نتایج محتمل، ممکن و متصور را، هرگز از اولین نقطهای که فکر کردن ما را به درنگ وا داشت فراتر نخواهیم رفت. 0 1 طاها طوری 1403/12/29 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 138 اگر نمیتوانیم مثل آدم زندگی کنیم، دست کم بکوشیم مثل حیوان زندگی نکنیم 0 34 طاها طوری 1403/7/24 گزیده ی اشعار فاضل نظری فاضل نظری 4.1 6 صفحۀ 112 شاید فقط عاشق بداند او چرا تنهاست کامل ترین معنا برای عشق تنهاییست :) 0 2
بریدههای کتاب طاها طوری طاها طوری 1404/1/6 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 350 روز به روز بیشتر کور میشوم، چون کسی نیست مرا ببیند. 0 1 طاها طوری 1404/1/6 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 328 کورتر از همه کسی بود که نمیخواست ببیند 0 0 طاها طوری 1404/1/6 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 317 یکی از مادر بزرگهایش میگفت بپوش و بنوش و ببخش و بده، برای دگر روزی چیزی بنه آبی که نخود و لوبیا را در آن خیس کنی به درد پختنشان هم میخورد آبی که پس از پختن می ماند، دیگر آب خالی نیست، یک جور سوپ است. تنها در طبیعت نیست که گهگاه همه چیز از دست نمی رود و چیزی هم به دست می آید 0 0 طاها طوری 1404/1/6 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 275 زندگی وقتی به حال خود رها شود چه شکننده است. 0 0 طاها طوری 1404/1/6 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 273 چشمهای کورش ناگهان حالت بدگمانی به خود گرفت، در چنین موقعیتهایی پیوسته نحوه گفتار همین است، اما در واقع بی بنیاد است چون چشمها باید مو از ماست بکشیم چشمها حالتی ندارند، ولو اینکه از کاسه بیرون بزنند اینها دو شیء مدور بی حرکتند، تنها پلکها، مژه ها و ابروهاست که در فصاحت و بلاغت بصری نقش دارد، گو اینکه این خصوصیات را معمولاً به چشم نسبت می دهند 0 0 طاها طوری 1404/1/1 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 225 خورشید برای همه کور ها همزمان طلوع نمیکند. 0 1 طاها طوری 1403/12/29 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 119 در کشور کور ها یک چشم پادشاه است. 0 1 طاها طوری 1403/12/29 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 116 خیلی خوب است که هنوز میتوانیم گریه کنیم، اشک ریختن بیشتر وقت ها راه نجات ماست، گاهی اگر گریه نکنیم به قیمت جانمان تمام میشود. 0 1 طاها طوری 1403/12/29 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 103 وقتی جانور بمیرد، زهرش هم نابود میشود. 0 1 طاها طوری 1403/12/29 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 97 اگر پیش از دست زدن به هرکاری نتایجش را بسنجیم، بطور جدی به آن فکر کنیم، اول نتایج بلافاصله را در نظر بگیریم، بعد نتایج محتمل، ممکن و متصور را، هرگز از اولین نقطهای که فکر کردن ما را به درنگ وا داشت فراتر نخواهیم رفت. 0 1 طاها طوری 1403/12/29 کوری ژوزه ساراماگو 4.1 160 صفحۀ 138 اگر نمیتوانیم مثل آدم زندگی کنیم، دست کم بکوشیم مثل حیوان زندگی نکنیم 0 34 طاها طوری 1403/7/24 گزیده ی اشعار فاضل نظری فاضل نظری 4.1 6 صفحۀ 112 شاید فقط عاشق بداند او چرا تنهاست کامل ترین معنا برای عشق تنهاییست :) 0 2