بریده کتابهای سمیرا اسدی سمیرا اسدی 1403/8/28 نیمه تاریک وجود دبی فورد 3.8 40 صفحۀ 81 86 درصد از ارتباطات ما بدون کلام است. یعنی فقط 14 درصد از آنچه به زبان می اوریم بر مخاطب ما تاثیر می گذارد. 0 0 سمیرا اسدی 1403/8/11 آتش بدون دود: درخت مقدس نادر ابراهیمی 4.6 37 صفحۀ 193 بحث، بر سر توانستن بود. و این که خواستن، در عمل، همان توانستن نیست. خواستن، کاری ذهنی ست، و توانستن، کار عینی. فاصله ی میان این دو، از میان برداشتنی ست، اما نه فقط با تخیلات شیرین خواستن. 0 0 سمیرا اسدی 1403/8/11 آتش بدون دود: درخت مقدس نادر ابراهیمی 4.6 37 صفحۀ 185 سیه بختی انسان از روزی شروع نشد که اشتباه کرد، از روزی شروع شد که پی به اشتباه خود برد و به آن اعتراف نکرد... 2 27 سمیرا اسدی 1403/8/5 آتش بدون دود: درخت مقدس نادر ابراهیمی 4.6 37 صفحۀ 34 وقتی کسی حرف نمی زند، دلیل این نیست که نمی تواند حرف بزند و نمیتواند خوب حرف بزند. ضرورت گفتن مهم است نه گفتن. 0 0 سمیرا اسدی 1403/7/17 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 269 صفحۀ 273 وقتی آدم ها در غم هم شریک نشوند، غم در آدم ها شریک می شود. 1 32 سمیرا اسدی 1403/7/11 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 269 صفحۀ 90 آدم ها را از روی کار هایی که انجام می دن می شه شناخت، نه از روی حرف هایی که می زنن. 0 2 سمیرا اسدی 1403/7/11 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 269 صفحۀ 91 زنش اغلب میگفت:تمام راه ها به جایی ختم می شوند که از همان اول برای آدم "مقدر شده" و شاید سرنوشت از نظر زنش"چیزی" بود. ولی سرنوشت از نظر ٱوه "یک شخص" بود. 0 2 سمیرا اسدی 1403/7/10 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 269 صفحۀ 68 وقتی کسی را از دست میدهید، دلتان برای خاطرات عجیبش تنگ می شود. دلتان برای چیزهای کوچکش تنگ می شود. برای لبخندش، رفتارش... 1 58 سمیرا اسدی 1403/3/20 خداوند الموت پل آمیر 4.3 9 صفحۀ 92 امروز رقیب از مرگ من خرسند است و من هم خرسندم زیرا حس می کنم که هنگام مرگم نیز قلبی از من شادمان می باشد. 0 3 سمیرا اسدی 1403/3/9 آفتاب در حجاب سیدمهدی شجاعی 4.6 50 صفحۀ 230 عباس؟! تو با خواهرت چه کردی عباس؟! تو از کجا آمده بودی عباس؟ تو چگونه خودت را به جگر زینب، پیوند زدی؟ هم اکنون که به مدینه می رسیم، من به مادرت چه بگویم؟ بگویم ام البنین!؟ مادر پسران!؟ مادر کدام پسران؟ کجایند آن چهار سروی که تو روانه کربلا کردی؟ بگویم:ام البنین! همه مادران عالم باید تربیت پسر را از تو یاد بگیرند،همه مردان عالم باید پیش تو درس ادب بخوانند. 0 1 سمیرا اسدی 1403/3/9 آفتاب در حجاب سیدمهدی شجاعی 4.6 50 صفحۀ 151 هر که از این پس در هر کجای عالم، لب به «ام من یجیب» باز کند، دانسته و ندانسته تو را می خواند و دیده و ندیده تو را منجی خویش می یابد. خدا نمی تواند زينبش را در اضطرار ببیند. 0 1 سمیرا اسدی 1403/3/7 هزار خورشید تابان خالد حسینی 4.1 87 صفحۀ 174 بابا گفت : با وجود عشق و علاقه ای که به این سرزمین دارم، بعضی روزها به رفتن از این سرزمین فکر میکنم. به قصد کجا؟ هر جایی که بشه راحت خودتو به فراموشی بزنی. 0 4
بریده کتابهای سمیرا اسدی سمیرا اسدی 1403/8/28 نیمه تاریک وجود دبی فورد 3.8 40 صفحۀ 81 86 درصد از ارتباطات ما بدون کلام است. یعنی فقط 14 درصد از آنچه به زبان می اوریم بر مخاطب ما تاثیر می گذارد. 0 0 سمیرا اسدی 1403/8/11 آتش بدون دود: درخت مقدس نادر ابراهیمی 4.6 37 صفحۀ 193 بحث، بر سر توانستن بود. و این که خواستن، در عمل، همان توانستن نیست. خواستن، کاری ذهنی ست، و توانستن، کار عینی. فاصله ی میان این دو، از میان برداشتنی ست، اما نه فقط با تخیلات شیرین خواستن. 0 0 سمیرا اسدی 1403/8/11 آتش بدون دود: درخت مقدس نادر ابراهیمی 4.6 37 صفحۀ 185 سیه بختی انسان از روزی شروع نشد که اشتباه کرد، از روزی شروع شد که پی به اشتباه خود برد و به آن اعتراف نکرد... 2 27 سمیرا اسدی 1403/8/5 آتش بدون دود: درخت مقدس نادر ابراهیمی 4.6 37 صفحۀ 34 وقتی کسی حرف نمی زند، دلیل این نیست که نمی تواند حرف بزند و نمیتواند خوب حرف بزند. ضرورت گفتن مهم است نه گفتن. 0 0 سمیرا اسدی 1403/7/17 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 269 صفحۀ 273 وقتی آدم ها در غم هم شریک نشوند، غم در آدم ها شریک می شود. 1 32 سمیرا اسدی 1403/7/11 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 269 صفحۀ 90 آدم ها را از روی کار هایی که انجام می دن می شه شناخت، نه از روی حرف هایی که می زنن. 0 2 سمیرا اسدی 1403/7/11 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 269 صفحۀ 91 زنش اغلب میگفت:تمام راه ها به جایی ختم می شوند که از همان اول برای آدم "مقدر شده" و شاید سرنوشت از نظر زنش"چیزی" بود. ولی سرنوشت از نظر ٱوه "یک شخص" بود. 0 2 سمیرا اسدی 1403/7/10 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.1 269 صفحۀ 68 وقتی کسی را از دست میدهید، دلتان برای خاطرات عجیبش تنگ می شود. دلتان برای چیزهای کوچکش تنگ می شود. برای لبخندش، رفتارش... 1 58 سمیرا اسدی 1403/3/20 خداوند الموت پل آمیر 4.3 9 صفحۀ 92 امروز رقیب از مرگ من خرسند است و من هم خرسندم زیرا حس می کنم که هنگام مرگم نیز قلبی از من شادمان می باشد. 0 3 سمیرا اسدی 1403/3/9 آفتاب در حجاب سیدمهدی شجاعی 4.6 50 صفحۀ 230 عباس؟! تو با خواهرت چه کردی عباس؟! تو از کجا آمده بودی عباس؟ تو چگونه خودت را به جگر زینب، پیوند زدی؟ هم اکنون که به مدینه می رسیم، من به مادرت چه بگویم؟ بگویم ام البنین!؟ مادر پسران!؟ مادر کدام پسران؟ کجایند آن چهار سروی که تو روانه کربلا کردی؟ بگویم:ام البنین! همه مادران عالم باید تربیت پسر را از تو یاد بگیرند،همه مردان عالم باید پیش تو درس ادب بخوانند. 0 1 سمیرا اسدی 1403/3/9 آفتاب در حجاب سیدمهدی شجاعی 4.6 50 صفحۀ 151 هر که از این پس در هر کجای عالم، لب به «ام من یجیب» باز کند، دانسته و ندانسته تو را می خواند و دیده و ندیده تو را منجی خویش می یابد. خدا نمی تواند زينبش را در اضطرار ببیند. 0 1 سمیرا اسدی 1403/3/7 هزار خورشید تابان خالد حسینی 4.1 87 صفحۀ 174 بابا گفت : با وجود عشق و علاقه ای که به این سرزمین دارم، بعضی روزها به رفتن از این سرزمین فکر میکنم. به قصد کجا؟ هر جایی که بشه راحت خودتو به فراموشی بزنی. 0 4