بریده کتابهای Taranom Taranom 1403/6/20 داستایفسکی به آنا فیودور داستایفسکی 4.7 0 صفحۀ 131 آنا جانم، عزیزدلم، تنها کاری که میکنم فکر کردن به تو است. تو را پیش چشمم مجسم میکنم. میدانی، هربار بعد از یک جدایی طولانی انگار دوباره عاشقت میشوم و وقتی برمیگردم پیشت، با قلب یک عاشق برگشتهام. اما اینبار فرق دارد، فرشتهٔ من، فکر کنم تو تغییر کردهای چون اینبار هنوز پایم را از پترزبورگ بیرون نگذاشته بودم که باز عاشقت شدم و دلم برات پر کشید. 0 5 Taranom 1403/6/20 خاطرات خانه ی مردگان فیودور داستایفسکی 3.6 16 صفحۀ 243 انسانیت، محبت و همدردی برادرانه با بیماران گاهی موثرتر از داروست . 0 5 Taranom 1403/6/20 خاطرات خانه ی مردگان فیودور داستایفسکی 3.6 16 صفحۀ 16 انسان بدون کار، بدون قانون، و بدون تمام چیزهایی که به خاصه متعلق بدوست، دیگر انسان نیست و تباه میشود و دوباره به صورت حیوانی بازمیگردد 0 3 Taranom 1403/6/5 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 138 صفحۀ 32 مسلماً هر آدمی باید دست کم یکی را داشته باشد که به حالش دل بسوزاند! 0 2 Taranom 1403/6/5 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 138 صفحۀ 26 دلش میخواست ، ولو یکآن ، در دنیای دیگری ، هر دنیایی جز دنیای خودش ، فارغ از همه چیز ، نفسی بکشد . 0 4 Taranom 1403/5/24 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 73 صفحۀ 480 «تو میخواهی شیطان را برانی؛ ولی بی آنکه بدانی خودت در خدمت او درآمده ای.» 0 17 Taranom 1403/5/24 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 73 صفحۀ 357 بهشت را در اختیارشان گذاشته بودند؛ ولی آدم ها آزادی را ترجیح میدادند 1 14 Taranom 1403/5/24 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 73 صفحۀ 294 چون حتی آدمی مانند مرا هم باید کسی دوست داشته باشد... 0 4 Taranom 1403/5/24 نغمه آشیل مدلین میلر 4.5 14 صفحۀ 18 او حتی زحمت تهدید کردنم را به خودش نداد. به خاطرش ازش متنفر شدم، من باید ارزش تهدید شدن را داشته باشم. 0 3 Taranom 1403/5/24 شب های روشن فیودور داستایفسکی 3.9 230 صفحۀ 1 آسمان به قدری پرستاره و روشن بود که وقتی به آن نگاه میکردی بیاختیار میپرسیدی آیا ممکن است چنین آسمانی این همه آدم های بدخلق و بوالهوس زیر چادر خود داشته باشد؟ 0 58
بریده کتابهای Taranom Taranom 1403/6/20 داستایفسکی به آنا فیودور داستایفسکی 4.7 0 صفحۀ 131 آنا جانم، عزیزدلم، تنها کاری که میکنم فکر کردن به تو است. تو را پیش چشمم مجسم میکنم. میدانی، هربار بعد از یک جدایی طولانی انگار دوباره عاشقت میشوم و وقتی برمیگردم پیشت، با قلب یک عاشق برگشتهام. اما اینبار فرق دارد، فرشتهٔ من، فکر کنم تو تغییر کردهای چون اینبار هنوز پایم را از پترزبورگ بیرون نگذاشته بودم که باز عاشقت شدم و دلم برات پر کشید. 0 5 Taranom 1403/6/20 خاطرات خانه ی مردگان فیودور داستایفسکی 3.6 16 صفحۀ 243 انسانیت، محبت و همدردی برادرانه با بیماران گاهی موثرتر از داروست . 0 5 Taranom 1403/6/20 خاطرات خانه ی مردگان فیودور داستایفسکی 3.6 16 صفحۀ 16 انسان بدون کار، بدون قانون، و بدون تمام چیزهایی که به خاصه متعلق بدوست، دیگر انسان نیست و تباه میشود و دوباره به صورت حیوانی بازمیگردد 0 3 Taranom 1403/6/5 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 138 صفحۀ 32 مسلماً هر آدمی باید دست کم یکی را داشته باشد که به حالش دل بسوزاند! 0 2 Taranom 1403/6/5 جنایت و مکافات فیودور داستایفسکی 4.5 138 صفحۀ 26 دلش میخواست ، ولو یکآن ، در دنیای دیگری ، هر دنیایی جز دنیای خودش ، فارغ از همه چیز ، نفسی بکشد . 0 4 Taranom 1403/5/24 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 73 صفحۀ 480 «تو میخواهی شیطان را برانی؛ ولی بی آنکه بدانی خودت در خدمت او درآمده ای.» 0 17 Taranom 1403/5/24 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 73 صفحۀ 357 بهشت را در اختیارشان گذاشته بودند؛ ولی آدم ها آزادی را ترجیح میدادند 1 14 Taranom 1403/5/24 برادران کارامازف فیودور داستایفسکی 4.4 73 صفحۀ 294 چون حتی آدمی مانند مرا هم باید کسی دوست داشته باشد... 0 4 Taranom 1403/5/24 نغمه آشیل مدلین میلر 4.5 14 صفحۀ 18 او حتی زحمت تهدید کردنم را به خودش نداد. به خاطرش ازش متنفر شدم، من باید ارزش تهدید شدن را داشته باشم. 0 3 Taranom 1403/5/24 شب های روشن فیودور داستایفسکی 3.9 230 صفحۀ 1 آسمان به قدری پرستاره و روشن بود که وقتی به آن نگاه میکردی بیاختیار میپرسیدی آیا ممکن است چنین آسمانی این همه آدم های بدخلق و بوالهوس زیر چادر خود داشته باشد؟ 0 58