بریده‌های کتاب نازگل امینی

(فاطمه سلام‌الله‌علیها مایه شادمانی قلب من ،دو فرزندش میوه دل من ، شوهر ارجمندش ، نور دیده‌ام و پیشوایان یازده‌گانه امت که از نسل اویند ، امانت‌داران پروردگار من و رشته های پیوند میان او و بندگانش هستند . هرکسی به رشته محبت آن ها چنگ بزند ، نجات یافته و هرکه از اطاعت آنان سرباز زند ، نابود می شود.)

زن ، مبدأ ((همه)) خیرات.

(دختر با پسر فرق دارد. دختر ها مثل گُل اند. ظریف و نازک و لطیف . باید از این گُل ها خوب مواظبت کرد تا خراب نشوند.)

کتاب از رکود ذهن و فسیل شدن آدم جلوگیری می کنه! آدم رو به جریان میندازه. درحالی که جسم آدم مجبوره یه جا ثابت بمونه؛ فکر و روح آدم رو پویا می‌کنه. احساس سکون و مرداب بودن به آدم دست نمی ده... .

همراه بودن چیز مهمی است. اگر اعضای یک خانواده باهم همراه باشند،هیچ مشکلی نمی‌تواند از پا درشان بیاورد.

"" زمان در گذر است ""

علی صاحب ذوالفقار. علی باب مدینه علم.

((لطفا یک کاری کنید عصر های جمعه دلگیر نباشند.))

عشق قوانین فیزیک را هم به‌هم می‌ریزد.

((دانایی اندوه می آورد))

محمدمان دختری داشت به نام فاطمه که همه چیزِ محمد بود ، مادرش بود، دخترش بود و بار ها گفته بود جانم به فدایش . از آن عجیب تر ، روایتی هم داریم که معصوم گفته بود ما حجت خداییم بر مردم و فاطمه، مادرمان ، حجت خدا بود بر ما .