بریدههای کتاب نازی نازی 19 ساعت پیش شش درنای سرخ جلد 1 الیزابت لیم 4.5 5 صفحۀ 201 آنقدر عاقل شده بودم که بدانم تنها فردی که باید برای تصمیماتم سرزنش میکردم خودم هستم. 0 16 نازی 19 ساعت پیش شش درنای سرخ جلد 1 الیزابت لیم 4.5 5 صفحۀ 194 مادر و پدرم همیشه میگن شجاعت مرام و مسلک ماست؛ اما توی بعضی مواقع با خودم میگم ای کاش مرام ما تو این بود که به کسی کاری نداشته باشیم، یه گوشه بشینیم و چایمون رو بخوریم. 0 12 نازی 19 ساعت پیش شش درنای سرخ جلد 1 الیزابت لیم 4.5 5 صفحۀ 174 وقتی دیدی حریفت از تو خیلی قدرتمندتره، فرار کن. اگه بنکای باشه، بهت میگه که بمونی و مبارزه کنی؛ اما برنده شدن همیشه از راه شرافتمندانه به دست نمیاد. باید زنده بمونی و دوباره بجنگی. 0 7 نازی 19 ساعت پیش شش درنای سرخ جلد 1 الیزابت لیم 4.5 5 صفحۀ 168 درد کمتر نمیشه، این تو هستی که باید قویتر بشی. 0 8 نازی 1404/5/16 در انتهای کوهستان سرد معصومه مولایاری 2.5 0 صفحۀ 103 دلش یک پرواز میخواست، پروازی به سوی بیکران. به افقی جدید برای طلوع، به یک تحول عظیم در زندگی خودش... 0 9 نازی 1404/5/16 در انتهای کوهستان سرد معصومه مولایاری 2.5 0 صفحۀ 100 آسمان تهران عجیب غمانگیز بود. 0 8 نازی 1404/5/15 در انتهای کوهستان سرد معصومه مولایاری 2.5 0 صفحۀ 72 اولین شرط زیستن در دنیا را قضاوت نکردن بیان کرده بود. 0 8 نازی 1404/5/15 در انتهای کوهستان سرد معصومه مولایاری 2.5 0 صفحۀ 38 چقدر آدمیزاد خوش خیال است. تا چشم باز میکند و میخواهد به عقب نگاهی بیندازد، چیزی جز تاریکی و یک مشت خاطره، یک مشت دلبستگی که هیچوقت از آن سیر نخواهد شد، نخواهد دید. 0 7 نازی 1404/5/13 Haunting Adeline 2 3.3 7 صفحۀ 303 0 6 نازی 1404/5/12 در انتهای کوهستان سرد معصومه مولایاری 2.5 0 صفحۀ 1 0 8 نازی 1404/5/8 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 548 چیزی به اسم عشق بدون درد نداشتیم؛ عشق بدون آسیبپذیری؛ عشق بدون ریسک. 0 9 نازی 1404/5/1 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 503 هیچکداممان نقشهایمان را به اختیار خود انتخاب نکرده بودیم. با این حال بخشی از وجودمان بودند و در روحمان حک شده بودند. 0 9 نازی 1404/4/26 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 347 حقیقت بیرحمانه این است که وقتی چیزی را داری که به آن اهمیت میدهی، بقا دشوارتر میشود. 0 11 نازی 1404/4/26 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 296 عشق... مخدر قویایه. 0 9 نازی 1404/4/23 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 254 اوریا، هممون مکافات خودمونو داریم. شاید بقیه اجازه نمیدن تکهپارههای شکستهشون رو ببینی. شاید چیزهایی رو که سوگوارشن، نشونت نمیدن. به این مفهوم نیست که وجود ندارن. به این مفهوم نیست که حسشون نمیکنن. 0 5 نازی 1404/4/18 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 52 هرگز عادت نداشتم گریه کنم. ولی اکنون به نظر میرسید هرچه بیشتر سعی میکردم جلویش را بگیرم، با بیرحمی بیشتری با چنگ و دندان خود را از وجودم بیرون میکشید. 0 6 نازی 1404/4/17 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 13 آن لحظات بین خواب و بیداری،بهترین لحظات روزم بودند. و لحظهای که خاطراتم بازمیگشتند، بدترین لحظهشان. زمانی که کابوسهایم محو شده بودند، ولی سایه تلخ واقعیت هنوز جایگزینشان نشده بود. 0 7 نازی 1404/4/15 افعی و بال های شب ۲ جلد 2 4.2 13 صفحۀ 189 یه معشوق مرده هرگز نمیتونه قلبت رو بشکنه 0 8 نازی 1404/4/15 افعی و بال های شب ۲ جلد 2 4.2 13 صفحۀ 184 عشق قربانیای در محراب قدرت بود. 0 10 نازی 1404/4/14 افعی و بال های شب ۲ جلد 2 4.2 13 صفحۀ 164 خشم همهچیز را قطعی و آسان میکرد. علاقه همهچیز را پیچیده و دشوار میکرد. 0 8
بریدههای کتاب نازی نازی 19 ساعت پیش شش درنای سرخ جلد 1 الیزابت لیم 4.5 5 صفحۀ 201 آنقدر عاقل شده بودم که بدانم تنها فردی که باید برای تصمیماتم سرزنش میکردم خودم هستم. 0 16 نازی 19 ساعت پیش شش درنای سرخ جلد 1 الیزابت لیم 4.5 5 صفحۀ 194 مادر و پدرم همیشه میگن شجاعت مرام و مسلک ماست؛ اما توی بعضی مواقع با خودم میگم ای کاش مرام ما تو این بود که به کسی کاری نداشته باشیم، یه گوشه بشینیم و چایمون رو بخوریم. 0 12 نازی 19 ساعت پیش شش درنای سرخ جلد 1 الیزابت لیم 4.5 5 صفحۀ 174 وقتی دیدی حریفت از تو خیلی قدرتمندتره، فرار کن. اگه بنکای باشه، بهت میگه که بمونی و مبارزه کنی؛ اما برنده شدن همیشه از راه شرافتمندانه به دست نمیاد. باید زنده بمونی و دوباره بجنگی. 0 7 نازی 19 ساعت پیش شش درنای سرخ جلد 1 الیزابت لیم 4.5 5 صفحۀ 168 درد کمتر نمیشه، این تو هستی که باید قویتر بشی. 0 8 نازی 1404/5/16 در انتهای کوهستان سرد معصومه مولایاری 2.5 0 صفحۀ 103 دلش یک پرواز میخواست، پروازی به سوی بیکران. به افقی جدید برای طلوع، به یک تحول عظیم در زندگی خودش... 0 9 نازی 1404/5/16 در انتهای کوهستان سرد معصومه مولایاری 2.5 0 صفحۀ 100 آسمان تهران عجیب غمانگیز بود. 0 8 نازی 1404/5/15 در انتهای کوهستان سرد معصومه مولایاری 2.5 0 صفحۀ 72 اولین شرط زیستن در دنیا را قضاوت نکردن بیان کرده بود. 0 8 نازی 1404/5/15 در انتهای کوهستان سرد معصومه مولایاری 2.5 0 صفحۀ 38 چقدر آدمیزاد خوش خیال است. تا چشم باز میکند و میخواهد به عقب نگاهی بیندازد، چیزی جز تاریکی و یک مشت خاطره، یک مشت دلبستگی که هیچوقت از آن سیر نخواهد شد، نخواهد دید. 0 7 نازی 1404/5/13 Haunting Adeline 2 3.3 7 صفحۀ 303 0 6 نازی 1404/5/12 در انتهای کوهستان سرد معصومه مولایاری 2.5 0 صفحۀ 1 0 8 نازی 1404/5/8 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 548 چیزی به اسم عشق بدون درد نداشتیم؛ عشق بدون آسیبپذیری؛ عشق بدون ریسک. 0 9 نازی 1404/5/1 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 503 هیچکداممان نقشهایمان را به اختیار خود انتخاب نکرده بودیم. با این حال بخشی از وجودمان بودند و در روحمان حک شده بودند. 0 9 نازی 1404/4/26 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 347 حقیقت بیرحمانه این است که وقتی چیزی را داری که به آن اهمیت میدهی، بقا دشوارتر میشود. 0 11 نازی 1404/4/26 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 296 عشق... مخدر قویایه. 0 9 نازی 1404/4/23 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 254 اوریا، هممون مکافات خودمونو داریم. شاید بقیه اجازه نمیدن تکهپارههای شکستهشون رو ببینی. شاید چیزهایی رو که سوگوارشن، نشونت نمیدن. به این مفهوم نیست که وجود ندارن. به این مفهوم نیست که حسشون نمیکنن. 0 5 نازی 1404/4/18 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 52 هرگز عادت نداشتم گریه کنم. ولی اکنون به نظر میرسید هرچه بیشتر سعی میکردم جلویش را بگیرم، با بیرحمی بیشتری با چنگ و دندان خود را از وجودم بیرون میکشید. 0 6 نازی 1404/4/17 پادشاهی های نایکسیا: خاکستر و پادشاه نفرین شده جلد 2 کریسا برودبنت 4.5 1 صفحۀ 13 آن لحظات بین خواب و بیداری،بهترین لحظات روزم بودند. و لحظهای که خاطراتم بازمیگشتند، بدترین لحظهشان. زمانی که کابوسهایم محو شده بودند، ولی سایه تلخ واقعیت هنوز جایگزینشان نشده بود. 0 7 نازی 1404/4/15 افعی و بال های شب ۲ جلد 2 4.2 13 صفحۀ 189 یه معشوق مرده هرگز نمیتونه قلبت رو بشکنه 0 8 نازی 1404/4/15 افعی و بال های شب ۲ جلد 2 4.2 13 صفحۀ 184 عشق قربانیای در محراب قدرت بود. 0 10 نازی 1404/4/14 افعی و بال های شب ۲ جلد 2 4.2 13 صفحۀ 164 خشم همهچیز را قطعی و آسان میکرد. علاقه همهچیز را پیچیده و دشوار میکرد. 0 8