بریده‌های کتاب نسیم نیک

هیچ کس نمی‌تواند واقعا معنای آزادی را بفهمد، مگر این‌که آن را از دست بدهد.

کسی نمی‌تواند از شما سواری بگیرد، مگر اینکه خودتان برای او خم شده باشید.

گوش بده، قراره آدم‌هایی رو تو زندگیت ببینی که فقط به خاطر رنگ پوستت ازت متنفرن؛ بعضی‌هاشون قراره به خاطر سیاه بودنت ازت متنفر بشن و بعضی‌هاشون هم به خاطر اینکه به اندازه کافی سیاه نیستی! قراره آدم‌هایی رو تو زندگیت ببینی که به هر دلیلی که خودشون دلشون می‌خواد ازت متنفرن. زندگی همین شکلیه اما باید این رو بدونی که تو در برابر رفتارت با دیگران مسئولی!

گاهی اوقات اینطور به نظر می‌رسید که زندگی بیشتر مسیری پر از حذف کردن‌های مختلف است تا انتخاب!

کسی با حضرت صاحب الزمان (عج) دوست‌تر است که بعد از انجام واجبات و ترک محرمات و طاعت خدا در واجبات و محرمات، برای او و فرجش بیشتر دعا کند.

و به زودی کسانی که ادعای مشاهده می‌کنند، نزد شیعیان ما می‌آیند؛ پس به هوش باشید که هر کس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده کرد، او دروغ‌‌گوی تهمت‌زن است. احتجاج، ج۲، ص ۴۷۸.

قدرت تخیلی که داشتم، همیشه برایم هم نعمت بود و هم شکنجه!

حضرت غایب (عج) دارای بالاترین علوم است، و اسم اعظم بیش از همه در نزد خود آن حضرت است؛ با این همه، به هر کس که در خواب یا بیداری به حضورش مشرف شده، فرموده است: 《 برای من دعا کنید!》

فرموده‌اند: ما صبور هستیم و شیعیان ما صبورتر از ما هستند؛ زیرا ما از روی علم و آگاهی صبر می‌کنیم و شیعیان ما بر آنچه نمی‌دانند، صبر می‌کنند.

درباره امیرالمومنین (ع) از خلیل بن احمد سوال شد؛ وی گفت: با این‌که دوست و دشمن فضایل آن حضرت را پنهان کرده‌اند؛ دوستانش از ترس، و دشمنان از روی حسد، با این‌همه، فضایل او مشرق و مغرب را پر کرده است‌.

بیشتر مردم زندگی نمی‌کنند، فقط با هم مسابقه دو گذاشتند. می‌خوان به هدفی در افق دوردست برسن ولی در گرماگرم رفتن، اونقدر نفس‌هاشون بند میاد و نفس نفس می‌زنن که چشمشون زیبایی‌ها و آرامش سرزمینی رو که از اون دارن می‌گذرن رو نمی‌بینن. بعد یه وقت چشمشون به خودشون می‌افته می‌بینن پیر و فرسوده هستن و دیگه براشون فرقی نمی‌کنه به هدفشون رسیدن یا نرسیدن.

هیچ ذکری بالاتر از ذکر عملی نیست. هیچ ذکر عملی بالاتر از ترک معصیت در اعتقادات و عملیات (کارها و رفتارهای انسان) نیست.

می‌خوام به خودم تلقین کنم که زندگی فقط یه بازیه و من باید تا اونجا که می‌تونم ماهرانه و درست اون رو بازی کنم، چه تو این بازی ببرم، چه ببازم! در هر حال شانه‌ها رو بالا می‌اندازم و می‌خندم.

در عرب رسم نبود، دخترداری! اما علی (ع) دخترانش را می‌نشاند روی پایش با آن‌ها بازی می‌کرد و نازشان را هم می‌خرید. چنان محترم بزرگشان کرد که وقتی زینب (س) وارد اتاق می‌شد، حسین (ع) مقابلش بلند می‌شد.

اگر درست به قرآن عمل می‌کردیم، با عمل خود دیگران را جذب می‌کردیم؛ زیرا مردم، غالبا به جز عده معدود، خواهان و طالب نور هستند و آنان که به اسلام و قرآن نگرویده‌اند، قاصرند و نور به آن‌ها عرضه نشده است.

ما بیش از هزار سال است که گرفتاریم و حضرت حجت گرفتار است و دشمن‌ها نمی‌گذارند بیاید و او را حبس کرده‌اند. آیا حبسی از این بالاتر که نتواند خود را در هیچ آبادی نشان دهد و خود را معرفی کند؟!

صدای بانو فاطمه زهرا در گوش‌ها می‌پیچد، آنگاه که خطاب به فرشتگان می‌فرماید؛ نه عزیزترین و ارجمندترین ذخیره‌ام را بیاورید، دستان بریده پسرم عباس برای شفاعت عالمیان کافیست.