بریدههای کتاب melody melody 4 روز پیش سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 4.0 42 صفحۀ 149 اژدهای کوچک گفت :(( حس می کنم یهکم شبیه این فنجون هستم . دوران سختی رو گذروندم و حس می کنم آسیب دیدم.)) او فنجانش را سمت ماه گرفت و گفت :(( ولی خب ، نور از همین ترک های کوچیک رد میشه .)) 0 0 melody 4 روز پیش سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 4.0 42 صفحۀ 128 او در جایی که قبلا یاس و شکست داره دیده بود ، اکنون فرصت و زیبایی را می دید . 0 0 melody 4 روز پیش سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 4.0 42 صفحۀ 127 پرسید :[پاندای بزرگ ، جهان هستی چیه؟] پاندای بزرگ گفت : ((می خوام فکر کنم که دوست ماست ؛ اگه بذاریم که باشه.)) 0 0 melody 4 روز پیش سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 4.0 42 صفحۀ 37 《لذت بردن از میوه های دنیا هیچ اشکالی نداره؛فقط باید حواسمون باشه که غرقشون نشیم.》 0 0 melody 4 روز پیش سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 4.0 42 صفحۀ 35 پاندای بزرگ گفت:((هر چیزی که نیاز داری همین الان هم درونته.)) 0 0 melody 5 روز پیش عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 208 |وقتی به مردم فرصت عوض شدن ندی ، چطور می تونی توقعی ازشون داشته باشی؟| 0 0 melody 5 روز پیش عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 299 ☆او هیچ انگیزه ی پنهانی ای برای آشنا شدن با آسمان شب نداشت ، بلکه این موضوع فقط برایش جذاب بود.به خاطر می آورد بچه که بود ، آسمان پر از ستاره بود.☆ 0 0 melody 5 روز پیش عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 496 {کلمات اینگرید دوباره در گوشش صدا کردند: حتما متوجه شدهای چطوری نگاهت می کنه...} 0 0 melody 1404/6/23 - 11:09 عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 145 ~اصلا مگه هر کسی رو چقدر می شه شناخت؟اصلا خودمونو چی؟می تونیم بگیم خودمونو هم واقعا می شناسیم؟~ 0 0 melody 1404/6/23 - 11:07 عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 179 {قهرمانی این بود که وقتی لازم بود،بتوانی کسی را نجات دهی.} 0 0 melody 1404/6/23 - 11:04 عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 70 فقط نایتمر...جدید بود؛یک راز بود و یک تهدید. 0 0 melody 1404/6/23 - 11:02 تاج دوقلوها کاترین وبر 3.9 207 صفحۀ 479 شن چشمک زد《یه جنگجو رازش رو برملا نمی کنه》 0 0
بریدههای کتاب melody melody 4 روز پیش سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 4.0 42 صفحۀ 149 اژدهای کوچک گفت :(( حس می کنم یهکم شبیه این فنجون هستم . دوران سختی رو گذروندم و حس می کنم آسیب دیدم.)) او فنجانش را سمت ماه گرفت و گفت :(( ولی خب ، نور از همین ترک های کوچیک رد میشه .)) 0 0 melody 4 روز پیش سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 4.0 42 صفحۀ 128 او در جایی که قبلا یاس و شکست داره دیده بود ، اکنون فرصت و زیبایی را می دید . 0 0 melody 4 روز پیش سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 4.0 42 صفحۀ 127 پرسید :[پاندای بزرگ ، جهان هستی چیه؟] پاندای بزرگ گفت : ((می خوام فکر کنم که دوست ماست ؛ اگه بذاریم که باشه.)) 0 0 melody 4 روز پیش سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 4.0 42 صفحۀ 37 《لذت بردن از میوه های دنیا هیچ اشکالی نداره؛فقط باید حواسمون باشه که غرقشون نشیم.》 0 0 melody 4 روز پیش سفر پاندای بزرگ و اژدهای کوچک جیمز نوربری 4.0 42 صفحۀ 35 پاندای بزرگ گفت:((هر چیزی که نیاز داری همین الان هم درونته.)) 0 0 melody 5 روز پیش عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 208 |وقتی به مردم فرصت عوض شدن ندی ، چطور می تونی توقعی ازشون داشته باشی؟| 0 0 melody 5 روز پیش عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 299 ☆او هیچ انگیزه ی پنهانی ای برای آشنا شدن با آسمان شب نداشت ، بلکه این موضوع فقط برایش جذاب بود.به خاطر می آورد بچه که بود ، آسمان پر از ستاره بود.☆ 0 0 melody 5 روز پیش عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 496 {کلمات اینگرید دوباره در گوشش صدا کردند: حتما متوجه شدهای چطوری نگاهت می کنه...} 0 0 melody 1404/6/23 - 11:09 عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 145 ~اصلا مگه هر کسی رو چقدر می شه شناخت؟اصلا خودمونو چی؟می تونیم بگیم خودمونو هم واقعا می شناسیم؟~ 0 0 melody 1404/6/23 - 11:07 عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 179 {قهرمانی این بود که وقتی لازم بود،بتوانی کسی را نجات دهی.} 0 0 melody 1404/6/23 - 11:04 عصیانگران مریسا مایر 4.4 22 صفحۀ 70 فقط نایتمر...جدید بود؛یک راز بود و یک تهدید. 0 0 melody 1404/6/23 - 11:02 تاج دوقلوها کاترین وبر 3.9 207 صفحۀ 479 شن چشمک زد《یه جنگجو رازش رو برملا نمی کنه》 0 0