بریدههای کتاب kimia kimia 1404/4/23 کآشوب: بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم احسان رضایی 3.8 83 صفحۀ 75 مقتل باید آرام اوج بگیرد. فکر کن نشسته ای مقابل امام صادق. داد میزنی؟ اصلا شاید بهتر باشد روی صورتت یک تبسم باشد از غم. خودت گوله گوله اشک بریزی و با آستینهای بلند قبایت آب بینی و چشمت را پاک کنی و همانطور مقتل بخوانی..... 0 2 kimia 1404/4/10 نظام حقوق زن در اسلام مرتضی مطهری 4.6 24 صفحۀ 16 0 1 kimia 1404/4/10 نظام حقوق زن در اسلام مرتضی مطهری 4.6 24 صفحۀ 15 تساوی و آزادی مربوط است به رابطهی بشرها با یکدیگر از آن جهت که بشرند ..؛ زن از آن جهت که انسان است مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است .... زن و مرد در انسانیت "برابرند" ولی دو گونه انسانند... 0 2 kimia 1404/4/8 کآشوب: بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم احسان رضایی 3.8 83 صفحۀ 26 سخت است بگویم چه بود. بیشتر میدانستیم چهها نیست. تعریفش در نفیِ دیگرها بود. 0 8 kimia 1404/4/8 کآشوب: بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم احسان رضایی 3.8 83 صفحۀ 30 وقتی بدانی راهی که در آن پا گذاشتهای راهِ بیبرگشتی است برای رهایی تقلا نمیکنی. با تقدیرت کنار میآیی. 0 8 kimia 1404/4/8 کآشوب: بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم احسان رضایی 3.8 83 صفحۀ 30 جهانِ بیراز، جهان بیافسوس، جهانِ شناخته شده و تسخیر شده شاید جهانِ معقولتری باشد، اما لزوماً جهان جذابتری نیست. نسبتی هست میان لذت و راز، میان سرخوشی و ندانستن. این حقیقت را اگر میدانستم، شاید مسیر دیگری میرفتم. لااقل تا آن اندازه که امکان انتخاب برایم فراهم بود. 0 7 kimia 1404/4/2 مثل نهنگ نفس تازه می کنم معصومه امیرزاده 4.3 109 صفحۀ 58 تو ضعيف نيستى عزيزم، تو ظریفی. پیچک که نباید بار به دوش بکشه، باید قد بکشه روی تن لخت دیوار. دیوار به اون محکمی چیه، بدون پیچک؟ هیچی، یک حجم سیمانی سرد. پیچک چیه بدون دیوار؟ هیچی، خزیده روی زمین پست. دیوار پشت و پناه پیچکه و پیچک داروندار دیوار. بیا به من تکیه بده، ظریف من. تو ضعیف نیستی. 0 3 kimia 1404/4/2 مثل نهنگ نفس تازه می کنم معصومه امیرزاده 4.3 109 صفحۀ 14 《 این خداست که تصمیم میگیرد تو را کجای قالی زندگی ببافد، گلی درشت وسط قالی یا برگی ریز در حاشیه.》 0 2
بریدههای کتاب kimia kimia 1404/4/23 کآشوب: بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم احسان رضایی 3.8 83 صفحۀ 75 مقتل باید آرام اوج بگیرد. فکر کن نشسته ای مقابل امام صادق. داد میزنی؟ اصلا شاید بهتر باشد روی صورتت یک تبسم باشد از غم. خودت گوله گوله اشک بریزی و با آستینهای بلند قبایت آب بینی و چشمت را پاک کنی و همانطور مقتل بخوانی..... 0 2 kimia 1404/4/10 نظام حقوق زن در اسلام مرتضی مطهری 4.6 24 صفحۀ 16 0 1 kimia 1404/4/10 نظام حقوق زن در اسلام مرتضی مطهری 4.6 24 صفحۀ 15 تساوی و آزادی مربوط است به رابطهی بشرها با یکدیگر از آن جهت که بشرند ..؛ زن از آن جهت که انسان است مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است .... زن و مرد در انسانیت "برابرند" ولی دو گونه انسانند... 0 2 kimia 1404/4/8 کآشوب: بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم احسان رضایی 3.8 83 صفحۀ 26 سخت است بگویم چه بود. بیشتر میدانستیم چهها نیست. تعریفش در نفیِ دیگرها بود. 0 8 kimia 1404/4/8 کآشوب: بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم احسان رضایی 3.8 83 صفحۀ 30 وقتی بدانی راهی که در آن پا گذاشتهای راهِ بیبرگشتی است برای رهایی تقلا نمیکنی. با تقدیرت کنار میآیی. 0 8 kimia 1404/4/8 کآشوب: بیست و سه روایت از روضه هایی که زندگی می کنیم احسان رضایی 3.8 83 صفحۀ 30 جهانِ بیراز، جهان بیافسوس، جهانِ شناخته شده و تسخیر شده شاید جهانِ معقولتری باشد، اما لزوماً جهان جذابتری نیست. نسبتی هست میان لذت و راز، میان سرخوشی و ندانستن. این حقیقت را اگر میدانستم، شاید مسیر دیگری میرفتم. لااقل تا آن اندازه که امکان انتخاب برایم فراهم بود. 0 7 kimia 1404/4/2 مثل نهنگ نفس تازه می کنم معصومه امیرزاده 4.3 109 صفحۀ 58 تو ضعيف نيستى عزيزم، تو ظریفی. پیچک که نباید بار به دوش بکشه، باید قد بکشه روی تن لخت دیوار. دیوار به اون محکمی چیه، بدون پیچک؟ هیچی، یک حجم سیمانی سرد. پیچک چیه بدون دیوار؟ هیچی، خزیده روی زمین پست. دیوار پشت و پناه پیچکه و پیچک داروندار دیوار. بیا به من تکیه بده، ظریف من. تو ضعیف نیستی. 0 3 kimia 1404/4/2 مثل نهنگ نفس تازه می کنم معصومه امیرزاده 4.3 109 صفحۀ 14 《 این خداست که تصمیم میگیرد تو را کجای قالی زندگی ببافد، گلی درشت وسط قالی یا برگی ریز در حاشیه.》 0 2