بریدههای کتاب بلعیده شده ی آب بلعیده شده ی آب 1403/11/29 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 81 صفحۀ 303 0 0 بلعیده شده ی آب 1403/11/25 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 81 صفحۀ 145 مراد تشکر کرد.ولی نان نخورد.خود دایی،درحالی که گلویش خشک شده بود،یک تکه نان خشک بیات شده ی سرد توی دهانش گذاشت.هرچه میجوید،عین جیر،تغییری در ابعاد نان ایجاد نمیشد.صدای قورت دادن زورکی نان را هیچوقت آنقدر به وضوح نشنیده بودم. 0 2 بلعیده شده ی آب 1403/11/25 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 81 صفحۀ 62 این جمله ی دایی با لگد محکم تر آقاجان همراه شد و به علت کمانه کردن ضربه،آقا برات هم زیر لحاف مثل ژله تکان خورد. 0 3 بلعیده شده ی آب 1403/11/24 مایکل وی: قیام الجن جلد 2 ریچارد پل اونز 4.5 13 صفحۀ 193 «حدس میزنم ترسناکترین چیزی که تو سال گذشته باهاش روبهرو شدی،این بوده که شلوارکت زیادی آهار خورده،بچه سوسول.» 0 3 بلعیده شده ی آب 1403/11/24 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 81 صفحۀ 39 دایی اکبر،مثل فیلم های خارجی،از وانت پیاده شدتا برای ملکه های کوچه ی سیدی،یعنی مامان و ملکه الیزابیبی،در را باز کند. البته این کار ربطی به تشریفات دیپلماتیک نداشت.درواقع در سمت آن ها از داخل باز نمیشد. 0 1 بلعیده شده ی آب 1403/11/24 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 81 صفحۀ 59 محض شوخی،کمی صدای فش فش درآوردم.فکر میکنم گوش همه تیز شده بود؛اما کسی به روی خودش نمیآورد.تا آمدم باز هم صدای فش فش دربیاورمدیدم این صدا دارم میاید. 0 0
بریدههای کتاب بلعیده شده ی آب بلعیده شده ی آب 1403/11/29 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 81 صفحۀ 303 0 0 بلعیده شده ی آب 1403/11/25 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 81 صفحۀ 145 مراد تشکر کرد.ولی نان نخورد.خود دایی،درحالی که گلویش خشک شده بود،یک تکه نان خشک بیات شده ی سرد توی دهانش گذاشت.هرچه میجوید،عین جیر،تغییری در ابعاد نان ایجاد نمیشد.صدای قورت دادن زورکی نان را هیچوقت آنقدر به وضوح نشنیده بودم. 0 2 بلعیده شده ی آب 1403/11/25 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 81 صفحۀ 62 این جمله ی دایی با لگد محکم تر آقاجان همراه شد و به علت کمانه کردن ضربه،آقا برات هم زیر لحاف مثل ژله تکان خورد. 0 3 بلعیده شده ی آب 1403/11/24 مایکل وی: قیام الجن جلد 2 ریچارد پل اونز 4.5 13 صفحۀ 193 «حدس میزنم ترسناکترین چیزی که تو سال گذشته باهاش روبهرو شدی،این بوده که شلوارکت زیادی آهار خورده،بچه سوسول.» 0 3 بلعیده شده ی آب 1403/11/24 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 81 صفحۀ 39 دایی اکبر،مثل فیلم های خارجی،از وانت پیاده شدتا برای ملکه های کوچه ی سیدی،یعنی مامان و ملکه الیزابیبی،در را باز کند. البته این کار ربطی به تشریفات دیپلماتیک نداشت.درواقع در سمت آن ها از داخل باز نمیشد. 0 1 بلعیده شده ی آب 1403/11/24 آبنبات دارچینی جلد 3 مهرداد صدقی 4.4 81 صفحۀ 59 محض شوخی،کمی صدای فش فش درآوردم.فکر میکنم گوش همه تیز شده بود؛اما کسی به روی خودش نمیآورد.تا آمدم باز هم صدای فش فش دربیاورمدیدم این صدا دارم میاید. 0 0