بریدههای کتاب فاطمه سلیمی فاطمه سلیمی 1404/2/28 - 19:40 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.4 51 صفحۀ 47 دانه های درشت اشک دیدم را تار کرده بود با روسری ام خیسی چشمانم را گرفتم؛ این امام بود که جلو می آمد پیراهنی سفید ، تل نزدیک زانوانش، برتن داشت و شلواری به همان سفیدی قدم هایش را همراهی می کرد کلاه عرق چین مشکی روی سرش بود و ریش های بلندش ، در امتداد مو های کوتاهش ، سیمایی مسیحایی به او بخشیده بود .......... 0 1
بریدههای کتاب فاطمه سلیمی فاطمه سلیمی 1404/2/28 - 19:40 آخرین فرصت سمیرا اکبری 4.4 51 صفحۀ 47 دانه های درشت اشک دیدم را تار کرده بود با روسری ام خیسی چشمانم را گرفتم؛ این امام بود که جلو می آمد پیراهنی سفید ، تل نزدیک زانوانش، برتن داشت و شلواری به همان سفیدی قدم هایش را همراهی می کرد کلاه عرق چین مشکی روی سرش بود و ریش های بلندش ، در امتداد مو های کوتاهش ، سیمایی مسیحایی به او بخشیده بود .......... 0 1