بریدههای کتاب عینکی. عینکی. 1404/5/25 بارتیمیوس: چشم گولم جلد 2 جاناتان استرود 4.3 6 صفحۀ 300 یوزپلنگ دمش را تکان داد و گفت: «ای رفیق، همهی ما مشکلاتی داریم. من خیلی پرحرفم. تو هم شبیه مقدار زیادی کره داخل کت و شلوار هستی.» 3 9 عینکی. 1404/5/25 بارتیمیوس: چشم گولم جلد 2 جاناتان استرود 4.3 6 صفحۀ 292 یوزپلنگ شانه بالا انداخت و گفت: «خب، زمانی که یک ساختمان رویم خراب شود چه انتظاری دارید؟ اینکه داخل آوار برقصم؟» 2 12 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 62 اگه فقط کارهایی رو که دوست داری انجام بدی، هیچوقت پیشرفت نمیکنی. کارهایی که از همه سختترن اغلب ارزش بیشتری دارن. 0 7 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 43 همه ناراحتیهای خودشون رو دارن. بعضیها این ناراحتی رو نشون میدن و بعضی هم پنهونش میکنن؛ مثلا من خودم سعی میکنم حتی اگه دردناک هم باشه با مشکلات مواجه بشم، حتی شده قدم به قدم. 0 3 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 34 خسته بودم، نمیخواستم بجنگم. 0 3 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 34 کوچک که بودم از هیولاهای بدجنس توی قصهها میترسیدم. حالا کمکم میفهمیدم که به همان اندازه هم باید از لبخند بعضیها و حرفهایی ترسید که از تیغ عمیقتر میبریدند. 0 3 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 33 برای چیزی گریه کن که ارزشش رو داشته باشه. 0 3 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 19 مادرم در آغوشم کشید و موهایم را نوازش کرد. سرم را پایین انداختم و نگاه نکردم، میترسیدم نگاه کنم و رفتنش را ببینم؛ میخواستم آن لحظه تا ابد ادامه پیدا کند. 0 2 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 3 چگونگی درهمتنیدن ملودیها احساسی را در من برمیانگیخت که قادر به توضیحش نبودم، حالا میخواست حس تارهای ساز زیر انگشتانم باشد یا آوازی که بر لبانم جاری میشد. 0 5 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 2 بعضی زخم ها ریشه در درون ما دارن. اون ها بخشی از وجودمون هستن و ما رو شکل میدن. 0 2
بریدههای کتاب عینکی. عینکی. 1404/5/25 بارتیمیوس: چشم گولم جلد 2 جاناتان استرود 4.3 6 صفحۀ 300 یوزپلنگ دمش را تکان داد و گفت: «ای رفیق، همهی ما مشکلاتی داریم. من خیلی پرحرفم. تو هم شبیه مقدار زیادی کره داخل کت و شلوار هستی.» 3 9 عینکی. 1404/5/25 بارتیمیوس: چشم گولم جلد 2 جاناتان استرود 4.3 6 صفحۀ 292 یوزپلنگ شانه بالا انداخت و گفت: «خب، زمانی که یک ساختمان رویم خراب شود چه انتظاری دارید؟ اینکه داخل آوار برقصم؟» 2 12 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 62 اگه فقط کارهایی رو که دوست داری انجام بدی، هیچوقت پیشرفت نمیکنی. کارهایی که از همه سختترن اغلب ارزش بیشتری دارن. 0 7 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 43 همه ناراحتیهای خودشون رو دارن. بعضیها این ناراحتی رو نشون میدن و بعضی هم پنهونش میکنن؛ مثلا من خودم سعی میکنم حتی اگه دردناک هم باشه با مشکلات مواجه بشم، حتی شده قدم به قدم. 0 3 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 34 خسته بودم، نمیخواستم بجنگم. 0 3 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 34 کوچک که بودم از هیولاهای بدجنس توی قصهها میترسیدم. حالا کمکم میفهمیدم که به همان اندازه هم باید از لبخند بعضیها و حرفهایی ترسید که از تیغ عمیقتر میبریدند. 0 3 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 33 برای چیزی گریه کن که ارزشش رو داشته باشه. 0 3 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 19 مادرم در آغوشم کشید و موهایم را نوازش کرد. سرم را پایین انداختم و نگاه نکردم، میترسیدم نگاه کنم و رفتنش را ببینم؛ میخواستم آن لحظه تا ابد ادامه پیدا کند. 0 2 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 3 چگونگی درهمتنیدن ملودیها احساسی را در من برمیانگیخت که قادر به توضیحش نبودم، حالا میخواست حس تارهای ساز زیر انگشتانم باشد یا آوازی که بر لبانم جاری میشد. 0 5 عینکی. 1404/5/13 دختر مهتاب جلد 1 سو لین تن 0.0 140 صفحۀ 2 بعضی زخم ها ریشه در درون ما دارن. اون ها بخشی از وجودمون هستن و ما رو شکل میدن. 0 2