بریده‌های کتاب بهراد مهدوی آئین

بریدۀ کتاب

صفحۀ 1

بسم الله الرحمن الرحیم(!) درابتدا کلام بود و آن کلام با خدا بود و آن کلام خدا بود(1:1) در متن اصلی از کلمه لوگوس استفاده شده است.درباره اینکه لوگوس چیست می‌توان ساعت‌ها حرف زد یا اینکه یک راست بگوییم که لوگوس همان نطق است.منظورمان از نطق چیزی است که ارسطو می‌گفت انسان بخاطر نطق از دیگر حیوانات جدا است.حتی خود ارسطو از یک کلمه همریشه با لوگوس برای کلمه ناطق استفاده کرد. حالا این آیه می‌گوید که درابتدا لوگوس بود.یعنی اولین چیزی که بود عقل است.بعد می‌گوید که این لوگوس با خدا بوده است.هراکلیتوس هم از وازه‌هایی شبیه به این برای اشاره به کسی که عاقل است استفاده می‌کند.یعنی درواقع دارد می‌گوید که تمام تصمیم‌های خدا عاقلانه یا انطور که ما می‌گوییم حکیمانه هستند.بعد می‌گوید که آن لوگوس خدا است.یعنی می‌گوید ان عقل والا تصمیم‌گیرنده برای جهان که نقطه وحدت عالم است همان چیزی است که ما(مسیحی‌ها را می‌گویم) به ان می‌گوییم خدا.یعنی وحدت خدا‌های سه‌گانه می‌شود لوگوس!

3

بریدۀ کتاب

صفحۀ 4

به نام او جای چیزی که میخواهم بنویسم اینجا نیست اما فکر نمی‌کنم ضرر داشته باشد. نظر من درباره حرف‌هایم عوض شده است.یعنی الان فکر می‌کنم آن حرفم لز روی هیجان بعد خواندن ان کتاب بوده است پس تصمیم گرفتم که حرف‌هایم را دوباره بگویم. گفته بودم که منطق ادعای یقین دارد اما الان که کمی بیشتر فکر کردم و بیشتر خواندم و بیشتر پرسیدم،فهمیدم که اینطور نیست. گفته بودم منبع قابل اعتمادی در دنیا نداریم درصورتی که کمی فکر کردم دیدم که خواستن آن حجم از دقت کار عجیب و به نظر استادم اشتباه است.درواقع وسواس است.درباره حرف‌های استادم فکر کردم دیدم که درست است. در این چند هفته بیشتر از منطق خواندم.فضای منطق فضایی است که خیلی زیاد برای من دوست‌داشتنی است و زمانی که یادداشتی درباره منطق ریاضی(دکتر محمد اردشیر) دادم آن موقع درواقع درادامه یادداشت‌هایم درباره کمدی‌منطق دادم. به‌قول یکی از اساتید حوزه‌رفته‌ی ما و السلام علیکم و الرحمه‌الله و برکاته!

4