بریده کتابهای بهار بهار 1403/2/12 ولفا پگاه صراف 4.1 4 صفحۀ 43 اصلا" من عاشق غمی شدم که توی چشمانش نشسته بود ،و عاشق غم کسی شدن را خوب می دانم که یعنی چه.یعنی عاشق همه ی او شدن. شادی و خنده را همه دوست دارند ،هنر آن است که غم کسی را چقدر عاشق باشی. 0 7 بهار 1403/2/5 او سلمان شد سیدناصر هاشم زاده 4.1 5 صفحۀ 262 من سید پیامبرانم و علی سید اوصیاست و بلال سید اهل حبشه است و تو ای روزبه سید اهل فارس هستی... 0 1 بهار 1402/11/4 خال سیاه عربی حامد عسکری 4.1 100 صفحۀ 96 خدایا امتحان های مارا از جاهایی که هنوز درس نداده ای ، نگیر .ضعیفیم.خراب میکنیم.مضحکه ی فرشته هایت میشویم.الهی آمین. 0 23 بهار 1402/11/4 خال سیاه عربی حامد عسکری 4.1 100 صفحۀ 15 ما بمی ها یک عبارت خوشمزه ای راجع به گریه داریم.نمیگوییم << گریه کرم>> یا <<به گریه افتادم>> یا <<شروع کردم به گریه کردن>>میگوییم <<گریه شدم>> ؛ یعنی تبدیل شدم به گریه و این خیلی قشنگ تر و عمیق تر است. من آن روز ، آن لحظه ، خیلی گریه شدم. من آن روز عاشق خدایی شدم که یکی از پیامبر هایش توی خانه ی ما زندگی میکرد و صبح ها با بوی نفت سماورش بیدار میشدیم . 0 7 بهار 1402/10/27 دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 28 صفحۀ 65 :<<خون است که مرد را از نامرد جدا میکند و ظالم را از مظلوم. خون مظلوم آتش در نیستان است!فغانش که بلند شود دل های خواب را هم نهیب میزند.>> 0 0 بهار 1402/10/19 فضیلت های فراموش شده حسینعلی راشد 3.7 6 صفحۀ 39 امروزه آدمیزاد قرن بیستم در غرب یا در شرق، به هر حال و به مدد دانش و فن توانسته است تا اندازه ای <<مشکل ملا شدن>> را حل و فصل کند، اما در محال آدم شدن همچنان پای در گل فرومانده است ! 0 0 بهار 1402/10/4 خاتون و قوماندان: روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون مریم قربان زاده 4.3 56 صفحۀ 187 جنگ که بیاید ، عشق و امید و وابستگی را بیرون میکند .جنگ مثل غولِ کلان پیکر می ماند که جای همه چیز را میگیرد و زیر پاهای خودش خفه میکند . 0 1 بهار 1402/9/14 مثل نور سمیه سلیمانی شیجانی 3.6 3 صفحۀ 175 :《دعا کن جوون نور به قلبمون بتابه قبل از اینکه نور به قبرمون بباره》 0 5
بریده کتابهای بهار بهار 1403/2/12 ولفا پگاه صراف 4.1 4 صفحۀ 43 اصلا" من عاشق غمی شدم که توی چشمانش نشسته بود ،و عاشق غم کسی شدن را خوب می دانم که یعنی چه.یعنی عاشق همه ی او شدن. شادی و خنده را همه دوست دارند ،هنر آن است که غم کسی را چقدر عاشق باشی. 0 7 بهار 1403/2/5 او سلمان شد سیدناصر هاشم زاده 4.1 5 صفحۀ 262 من سید پیامبرانم و علی سید اوصیاست و بلال سید اهل حبشه است و تو ای روزبه سید اهل فارس هستی... 0 1 بهار 1402/11/4 خال سیاه عربی حامد عسکری 4.1 100 صفحۀ 96 خدایا امتحان های مارا از جاهایی که هنوز درس نداده ای ، نگیر .ضعیفیم.خراب میکنیم.مضحکه ی فرشته هایت میشویم.الهی آمین. 0 23 بهار 1402/11/4 خال سیاه عربی حامد عسکری 4.1 100 صفحۀ 15 ما بمی ها یک عبارت خوشمزه ای راجع به گریه داریم.نمیگوییم << گریه کرم>> یا <<به گریه افتادم>> یا <<شروع کردم به گریه کردن>>میگوییم <<گریه شدم>> ؛ یعنی تبدیل شدم به گریه و این خیلی قشنگ تر و عمیق تر است. من آن روز ، آن لحظه ، خیلی گریه شدم. من آن روز عاشق خدایی شدم که یکی از پیامبر هایش توی خانه ی ما زندگی میکرد و صبح ها با بوی نفت سماورش بیدار میشدیم . 0 7 بهار 1402/10/27 دختر موشرابی محمد حسین زاده 4.0 28 صفحۀ 65 :<<خون است که مرد را از نامرد جدا میکند و ظالم را از مظلوم. خون مظلوم آتش در نیستان است!فغانش که بلند شود دل های خواب را هم نهیب میزند.>> 0 0 بهار 1402/10/19 فضیلت های فراموش شده حسینعلی راشد 3.7 6 صفحۀ 39 امروزه آدمیزاد قرن بیستم در غرب یا در شرق، به هر حال و به مدد دانش و فن توانسته است تا اندازه ای <<مشکل ملا شدن>> را حل و فصل کند، اما در محال آدم شدن همچنان پای در گل فرومانده است ! 0 0 بهار 1402/10/4 خاتون و قوماندان: روایت زندگی ام البنین حسینی همسر شهید علیرضا توسلی (ابوحامد) فرمانده لشکر فاطمیون مریم قربان زاده 4.3 56 صفحۀ 187 جنگ که بیاید ، عشق و امید و وابستگی را بیرون میکند .جنگ مثل غولِ کلان پیکر می ماند که جای همه چیز را میگیرد و زیر پاهای خودش خفه میکند . 0 1 بهار 1402/9/14 مثل نور سمیه سلیمانی شیجانی 3.6 3 صفحۀ 175 :《دعا کن جوون نور به قلبمون بتابه قبل از اینکه نور به قبرمون بباره》 0 5