بریده‌های کتاب آذر دخـت

آدمها دنبال جواب نمی‌گردند، دنبال حقایقی می‌گردند که خودشان را اثبات کنند.

بابات چطوره جسپر؟ میدونین،پدرم همینه که هست👌🏻 این جمله دقیقا چیزیه که درباره مارتین باید گفت🤭

فکر کنم از دست دادن معصومیت همین است: اولین باری که با حصار محدود کننده توانایی‌های بالقوه‌ات روبرو می‌شوی

خدا یک خدا بود و فقط پنجره ای که آدم‌ها از آن به او نگاه می‌کردند،فرق داشت.

من توی هفت سالگی‌ام عاشق خدایی شده بودم که میشِ حاج معصومه زنده میکند.با دستور او،عروس خاله عالیه بچه اش می‌شود و اگر صدایش کنم از ته دل،کاری می‌کند استقلال گل نخورد.

یک مرد را مدت طولانی تنها بگذار تا ببینی هر کار اجق وجقی از دستش برمی‌آید. زندگی در انزوا سیستم ایمنی ذهن را ضعیف می‌کند و مغز مستعد هجوم افکار غیر عادی می‌شود.

آدم‌ها رازهایشان را جایی غیر از صورت پنهان می‌کنند. چهره جایگاه درد است.🎭 چرا ؟چاووشی پلی میشه: تویی که رو نقابتم دوباره صورتک زدی🙈🙊

به هر حال خاطره شاید تنها چیز روی زمین باشد که ما می‌توانیم آن را به نفع خودمان دستکاری کنیم.

می‌دانی بار توانایی شاد کردن کسی به صرف حضور داشتن یعنی چه؟ نه احتمالا نمی‌دانی

هیچ جا اثر انگشت باقی نگذارید! حتی توی دماغ‌تان.💁🏻‍♀️😃

آدمهای رمانتیک قد خر شعور ندارند. هیچ چیز جالب و خوبی در عشق یک طرفه وجود ندارد. به نظرم کثافت است کثافت مطلق. عشق به کسی که پاسخ احساساتت را نمی‌دهد ممکن است در کتابها هیجان انگیز باشد ولی در واقعیت به شکل غیر قابل تحملی خسته کننده است. بهت می‌گوییم چه چیزی هیجان انگیز است شبهای پرشور و خیس عرق. ولی نشستن روی ایوان خانه زنی خواب که رویای تو را نمی‌بیند دیر گذر است و غمناک.

نمیدانم ترغیب به جنایت به خاطر عشق پیگرد قانونی دارد یا نه ولی باید داشته باشد.

زندگی هیچ آدمی معما نیست. باور کنید،تو درهم و برهم ترین جمجمه ها هم نظم و ساختار هست.

میل انسان به بردگی قابل باور نیست. خدایا ! بعضی وقت‌ها چنان آزادی یشان را پرت می‌کنند کنار انگار داغ است و دستشان را می‌سوزاند.

هیچ چیزی مثل احساس گناه روح انسان را نمی‌خوره.

همه میخوان در راس باشن، همه در راس نباشین، کنار باشین.^.^