بریده‌های کتاب ریحانه

اگه از تمام اتفاق‌هایی که برام افتاده فقط یه چیز یادگرفته باشم، اون اینه که چیزی به عنوان بزرگ‌ترین اشتباه زندگی وجود نداره. خراب کردن زندگی کاملاً بی‌معنیه. الان می‌فهمم زندگی یه‌چیز محکم و سرسخته و نمی‌شه به این سادگی‌ها خرابش کرد.

زندگی را آن‌قدر خوب می‌شناسم که بدانم هر چقدر هم که بخواهی، نمی‌توانی در ماندن و ثبات چیز‌ها حساب کنی. نمی‌توانی جلوی مردن انسان‌ها را بگیری . نمی‌توانی جلوی رفتن آن‌ها را بگیری. نمی‌توانی جلوی رفتن خودت را هم بگیری.

گاهی بهتر است غبار خاطراتمان دست‌نخورده باقی بماند.

ترس گناه اصلی است.تقریبا همه شر‌های دنیا ریشه در این دارند که یک نفر از چیزی می‌ترسد.

اگر تلاشی نکنی، هیچ‌چیز تغییر نمیکنه.

وقتی هنوز بچه‌ای و دنیا را زیاد تجربه نکرده‌ای خیلی سخت است.که در دل فاجعه، آن را بفهمی و درک کنی، شاید حتی نیاز به آن را احساس نکرده باشی‌. بزرگسالانی که منتظر فردایند، در زمان حالی حرکت می‌کنند که همان دیروز و پریروز یا حداکثر یک هفته گذشته است. آن‌ها نمی‌خواهند در مورد بقیه‌اش فکر کنند. کودکان معنای دیروز یا پریروز یا حتی فردا را نمی‌دانند، همه‌چیز ((الآن)) است .