بریدههای کتاب Parmin Parmin دیروز راز لمبرت واریان جانسون 4.2 11 صفحۀ 16 اشتباه شکست نیست، فقط فرصتیه برای اینکه آدم دوباره تلاش کنه. 0 1 Parmin 3 روز پیش تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره ی دنیا بداند فردریک بکمن 3.8 33 صفحۀ 141 هیچوقت حرفت را قورت نده. خودت را کنار نکش. هیچوقت میانمایگی را فقط بهخاطر اینکه جز این از دستت برنمیآید انتخاب نکن. هیچوقت مهربانی را با ضعف اشتباه نگیر. هیچوقت از آن آدمهایی نباش که در دفتر آژانس تبلیغاتی با پنجرههای دلباز ایستادهاند و فکر میکنند «خوبی کردن» یعنی حقارت. 0 1 Parmin 4 روز پیش و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 29 من که ترجیح میدم پیر باشم تا آدمبزرگ. همهٔ آدمبزرگا عصبانین، فقط بچه ها و پیرها میخندن. 0 1 Parmin 4 روز پیش و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 27 پسرک میپرسد: «روی اون کاغذپارهها چی نوشته؟» بابابزرگ پاسخ میدهد: «همهٔ ایدههای من.» «به باد رفتن که!» «خیلی وقته که به باد رفتن.» 0 2 Parmin 5 روز پیش و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 39 یک نکته مثبتِ فراموشی اینه که چیزایی که آزارت میدن رو فراموش میکنی. 0 4 Parmin 1404/5/7 همه چیز، همه چیز نیکلا یون 3.6 34 صفحۀ 19 شاید هنوز امید دارم که روزی، یکی از همین روزها، اوضاع تغییر کند. 0 2 Parmin 1404/4/17 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 505 صفحۀ 76 روباه گفت: -آدم فقط از چیزهایی که اهلی میکند میتواند سر در آرد. آدمها برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همینجور حاضر آماده از دکانها میخرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم ها ماندهاند بی دوست... 0 0 Parmin 1404/4/17 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 505 صفحۀ 65 - آدمها کجاند؟ آدم تو کویر یک خرده احساس تنهایی میکند. مار گفت: -پیش آدمها هم احساس تنهایی میکنی. 0 0 Parmin 1404/4/17 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 505 صفحۀ 61 شازدهکوچولو سوال کرد: فانی یعنی چه؟ -یعنی چیزی که در آینده تهدید به نابودی شود. - گل من هم در آینده نابود میشود؟ البته که میشود. شازدهکوچولو در دل گفت:«گل من فانی است و جلوی دنیا برای دفاع از خودش جز چهار تا خار هیچی ندارد، و آن وقت مرا بگو که او را تو اخترکم تک و تنها رها کردهام!» 0 0 Parmin 1404/4/17 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 505 صفحۀ 31 چه دیار اسرارآمیزی است دیارِ اشک! 0 0 Parmin 1404/4/17 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 505 صفحۀ 20 فراموش کردن یک دوست خیلی غمانگیز است. همه کس که دوستی ندارد. 0 1 Parmin 1404/4/17 چراغ ها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد 3.9 160 صفحۀ 292 کاش آخر همه قصه ها خوب تمام میشد. :) 0 2 Parmin 1404/4/17 چراغ ها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد 3.9 160 صفحۀ 35 یاد پدر افتادم که میگفت «نه با کسی بحث کن، نه از کسی انتقاد کن. هرکی هرچی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن. آدمها عقیدهات را که میپرسند، نظرت را نمیخواهند. میخواهند با عقیدهی خودشان موافقت کنی. بحث کردن با آدمها بی فایدهاست.» 0 0
بریدههای کتاب Parmin Parmin دیروز راز لمبرت واریان جانسون 4.2 11 صفحۀ 16 اشتباه شکست نیست، فقط فرصتیه برای اینکه آدم دوباره تلاش کنه. 0 1 Parmin 3 روز پیش تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره ی دنیا بداند فردریک بکمن 3.8 33 صفحۀ 141 هیچوقت حرفت را قورت نده. خودت را کنار نکش. هیچوقت میانمایگی را فقط بهخاطر اینکه جز این از دستت برنمیآید انتخاب نکن. هیچوقت مهربانی را با ضعف اشتباه نگیر. هیچوقت از آن آدمهایی نباش که در دفتر آژانس تبلیغاتی با پنجرههای دلباز ایستادهاند و فکر میکنند «خوبی کردن» یعنی حقارت. 0 1 Parmin 4 روز پیش و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 29 من که ترجیح میدم پیر باشم تا آدمبزرگ. همهٔ آدمبزرگا عصبانین، فقط بچه ها و پیرها میخندن. 0 1 Parmin 4 روز پیش و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 27 پسرک میپرسد: «روی اون کاغذپارهها چی نوشته؟» بابابزرگ پاسخ میدهد: «همهٔ ایدههای من.» «به باد رفتن که!» «خیلی وقته که به باد رفتن.» 0 2 Parmin 5 روز پیش و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود فردریک بکمن 4.0 90 صفحۀ 39 یک نکته مثبتِ فراموشی اینه که چیزایی که آزارت میدن رو فراموش میکنی. 0 4 Parmin 1404/5/7 همه چیز، همه چیز نیکلا یون 3.6 34 صفحۀ 19 شاید هنوز امید دارم که روزی، یکی از همین روزها، اوضاع تغییر کند. 0 2 Parmin 1404/4/17 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 505 صفحۀ 76 روباه گفت: -آدم فقط از چیزهایی که اهلی میکند میتواند سر در آرد. آدمها برای سر در آوردن از چیزها وقت ندارند. همه چیز را همینجور حاضر آماده از دکانها میخرند. اما چون دکانی نیست که دوست معامله کند آدم ها ماندهاند بی دوست... 0 0 Parmin 1404/4/17 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 505 صفحۀ 65 - آدمها کجاند؟ آدم تو کویر یک خرده احساس تنهایی میکند. مار گفت: -پیش آدمها هم احساس تنهایی میکنی. 0 0 Parmin 1404/4/17 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 505 صفحۀ 61 شازدهکوچولو سوال کرد: فانی یعنی چه؟ -یعنی چیزی که در آینده تهدید به نابودی شود. - گل من هم در آینده نابود میشود؟ البته که میشود. شازدهکوچولو در دل گفت:«گل من فانی است و جلوی دنیا برای دفاع از خودش جز چهار تا خار هیچی ندارد، و آن وقت مرا بگو که او را تو اخترکم تک و تنها رها کردهام!» 0 0 Parmin 1404/4/17 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 505 صفحۀ 31 چه دیار اسرارآمیزی است دیارِ اشک! 0 0 Parmin 1404/4/17 شازده کوچولو آنتوان دو سنت اگزوپری 4.4 505 صفحۀ 20 فراموش کردن یک دوست خیلی غمانگیز است. همه کس که دوستی ندارد. 0 1 Parmin 1404/4/17 چراغ ها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد 3.9 160 صفحۀ 292 کاش آخر همه قصه ها خوب تمام میشد. :) 0 2 Parmin 1404/4/17 چراغ ها را من خاموش می کنم زویا پیرزاد 3.9 160 صفحۀ 35 یاد پدر افتادم که میگفت «نه با کسی بحث کن، نه از کسی انتقاد کن. هرکی هرچی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن. آدمها عقیدهات را که میپرسند، نظرت را نمیخواهند. میخواهند با عقیدهی خودشان موافقت کنی. بحث کردن با آدمها بی فایدهاست.» 0 0