بریدههای کتاب نرگس شریفی نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 272 خیلی حیف شد ، ولی به قول ران نمی شد آدم در زندگی به همه ی خواسته هایش برسد. 0 1 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 271 دامبلدور لبخند زنان گفت :« شجاعت انواع مختلفی داره. ایستادگی در برابر دشمنانمون به شهامت زیادی نیاز داره ، اما ایستادگی در برابر دوستانمون هم همون قدر دلیرانه ست . 0 24 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 269 زاری کنان صورتش را بین دست هایش گرفت و گفت :« همه ش ... تقصیر ... منِ ... خرفته! من به اون عوضی بدذات گفتم چه جوری از پشمالو رد بشه ! من بِش گفتم ! این تنها چیزی بود که نمی دونس و من بِش گفتم ! اگه مرده بودی چی ؟! اون هم به خاطر یه تخم اژدها ! من دیگه هیچ وقت با غریبه ها هم کلوم نمی شم ! حقمه از اینجا بندازنم بیرون و مجبورم کنن مث ماگل ها زندگی کنم!» 0 1 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 264 « بهش بگو ولدمورت هری . همیشه اسم صحیح هر چیزی رو به کار ببر. ترس از به زبون آوردن اسم چیز ها وحشت ازشون رو بیشتر می کنه .» 0 2 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 264 ولی مشکل اینجاست که آدم ها معمولا درست همون چیز هایی رو انتخاب می کنن که از همه براشون بدتره.» 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 264 دامبلدور که حسابی خوشحال به نظر می رسید ، گفت :« اِ؟ تو ماجرای نیکلاس رو می دونی ؟ واقعا ته و توی همه چی رو درآوردی، نه ؟ 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 237 بی هوا گفت :« نباید این رو بتون می گفتم ! فراموشش کنین ! 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 229 سانتور به هری کمک کرد روی پایش بایستد و گفت:« حالت خوب است ؟» « آره ... ممنونم ... اون دیگه چی بود ؟ سانتور جوابش را نداد. 0 1 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 227 سانتور ها موجودات عمیقی ان... یه چیز هایی میدونن... فقط زیاد چیزی بروز نمی دن. 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 219 برای جبران خرابکاری اش دیر بود ، اما هری با خودش عهد بست دیگر در کاری که به او مربوط نیست دخالت نکند. دیگر از پرسه های یواشکی و سرک کشیدن در کار این و آن سیر شده بود. 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 193 بعد از اینکه هری به رختخواب برگشت ، تازه متوجه شد ممکن است دامبلدور راستش را به او نگفته باشد. اما وقتی داشت اسکبرز را از روی بالشتش هل می داد کنار ، فکر کرد سوالش زیادی خصوصی بوده است . 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 162 بعضی کار ها را وقتی با آدم های دیگر تجربه می کنی ، ناگزیر به دلت می نشینند؛ بیهوش کردن یک ترول کوهی چهار متری هم یکی از همین کارهاست. 0 2 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 95 هری گفت :« من که نخواستم با به زبون آوردن اسمش شجاعتم رو نشون بدم. فقط نمی دونستم نباید بگیم . حالا فهمیدی منظورم چیه ؟ یه عالمه چیز هست که باید یاد بگیرم...» 0 4 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 77 هری فقط گفت :« مرده ان.» زیاد دلش نمی خواست درباره جزئیات ماجرا با این پسر حرف بزند. 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 31 هری توی دلش آرزو کرد کاش اصلا حرفی نزده بود. 0 0
بریدههای کتاب نرگس شریفی نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 272 خیلی حیف شد ، ولی به قول ران نمی شد آدم در زندگی به همه ی خواسته هایش برسد. 0 1 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 271 دامبلدور لبخند زنان گفت :« شجاعت انواع مختلفی داره. ایستادگی در برابر دشمنانمون به شهامت زیادی نیاز داره ، اما ایستادگی در برابر دوستانمون هم همون قدر دلیرانه ست . 0 24 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 269 زاری کنان صورتش را بین دست هایش گرفت و گفت :« همه ش ... تقصیر ... منِ ... خرفته! من به اون عوضی بدذات گفتم چه جوری از پشمالو رد بشه ! من بِش گفتم ! این تنها چیزی بود که نمی دونس و من بِش گفتم ! اگه مرده بودی چی ؟! اون هم به خاطر یه تخم اژدها ! من دیگه هیچ وقت با غریبه ها هم کلوم نمی شم ! حقمه از اینجا بندازنم بیرون و مجبورم کنن مث ماگل ها زندگی کنم!» 0 1 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 264 « بهش بگو ولدمورت هری . همیشه اسم صحیح هر چیزی رو به کار ببر. ترس از به زبون آوردن اسم چیز ها وحشت ازشون رو بیشتر می کنه .» 0 2 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 264 ولی مشکل اینجاست که آدم ها معمولا درست همون چیز هایی رو انتخاب می کنن که از همه براشون بدتره.» 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 264 دامبلدور که حسابی خوشحال به نظر می رسید ، گفت :« اِ؟ تو ماجرای نیکلاس رو می دونی ؟ واقعا ته و توی همه چی رو درآوردی، نه ؟ 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 237 بی هوا گفت :« نباید این رو بتون می گفتم ! فراموشش کنین ! 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 229 سانتور به هری کمک کرد روی پایش بایستد و گفت:« حالت خوب است ؟» « آره ... ممنونم ... اون دیگه چی بود ؟ سانتور جوابش را نداد. 0 1 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 227 سانتور ها موجودات عمیقی ان... یه چیز هایی میدونن... فقط زیاد چیزی بروز نمی دن. 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 219 برای جبران خرابکاری اش دیر بود ، اما هری با خودش عهد بست دیگر در کاری که به او مربوط نیست دخالت نکند. دیگر از پرسه های یواشکی و سرک کشیدن در کار این و آن سیر شده بود. 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 193 بعد از اینکه هری به رختخواب برگشت ، تازه متوجه شد ممکن است دامبلدور راستش را به او نگفته باشد. اما وقتی داشت اسکبرز را از روی بالشتش هل می داد کنار ، فکر کرد سوالش زیادی خصوصی بوده است . 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 162 بعضی کار ها را وقتی با آدم های دیگر تجربه می کنی ، ناگزیر به دلت می نشینند؛ بیهوش کردن یک ترول کوهی چهار متری هم یکی از همین کارهاست. 0 2 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 95 هری گفت :« من که نخواستم با به زبون آوردن اسمش شجاعتم رو نشون بدم. فقط نمی دونستم نباید بگیم . حالا فهمیدی منظورم چیه ؟ یه عالمه چیز هست که باید یاد بگیرم...» 0 4 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 77 هری فقط گفت :« مرده ان.» زیاد دلش نمی خواست درباره جزئیات ماجرا با این پسر حرف بزند. 0 0 نرگس شریفی 1403/5/11 هری پاتر و سنگ کیمیا جلد 1 جی. کی. رولینگ 4.6 172 صفحۀ 31 هری توی دلش آرزو کرد کاش اصلا حرفی نزده بود. 0 0