بریده کتابهای Bita Bita 1403/5/29 گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 4.2 10 صفحۀ 116 گربه گفت:《 این تابلوی راهنما مقصد نیست. فقط مقصد رو نشون میده... خب کتاب ها هم راه نیستن. ولی می تونن کمکت کنن راه رو پیدا کنی.》 0 27 Bita 1403/5/20 با او برو انیس لودیگ 0.0 صفحۀ 106 《 بنابراین، خیلی زود نباید به شکست تن داد و تسلیم شد. همه چیز ممکن است در لحظه ای عوض شود.》 0 9 Bita 1403/4/10 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 217 صفحۀ 317 اما همه ما پای زمان که وسط بیاید خوش بین می شویم. خیال می کنیم برای کمک کردن به دیگران وقت زیاد است. یا برای گفتن حرف هایمان به دیگران. یا برای کمک خواستن. 0 14 Bita 1403/4/9 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 217 صفحۀ 271 وقتی آدم ها در غم یکدیگر شریک نشوند، این احتمال وجود دارد که اندوه به جای اینکه آن ها را به هم نزدیک کند، میانشان فاصله بیندازد. 0 1 Bita 1403/4/2 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 217 صفحۀ 147 《 وقتی نتونی به زمان بندی کسی اعتماد کنی، به باقی کار هاش هم اعتباری نیست.》 0 8 Bita 1403/4/2 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 217 صفحۀ 123 مردم همیشه می گفتند اوه و زنش مثل شب و روزند. اوه منظورشان را خوب می فهمید، اینکه او شب است اهمیتی نداشت. از طرف دیگر زنش همیشه از شنیدن این جمله خوشحال می شد و با خنده می گفت مردم فکر می کنند اوه شب است چون او این قدر خسیس است که خورشیدش را رو نمی کند. 1 24
بریده کتابهای Bita Bita 1403/5/29 گربه ای که ذن یاد می داد جیمز نوربری 4.2 10 صفحۀ 116 گربه گفت:《 این تابلوی راهنما مقصد نیست. فقط مقصد رو نشون میده... خب کتاب ها هم راه نیستن. ولی می تونن کمکت کنن راه رو پیدا کنی.》 0 27 Bita 1403/5/20 با او برو انیس لودیگ 0.0 صفحۀ 106 《 بنابراین، خیلی زود نباید به شکست تن داد و تسلیم شد. همه چیز ممکن است در لحظه ای عوض شود.》 0 9 Bita 1403/4/10 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 217 صفحۀ 317 اما همه ما پای زمان که وسط بیاید خوش بین می شویم. خیال می کنیم برای کمک کردن به دیگران وقت زیاد است. یا برای گفتن حرف هایمان به دیگران. یا برای کمک خواستن. 0 14 Bita 1403/4/9 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 217 صفحۀ 271 وقتی آدم ها در غم یکدیگر شریک نشوند، این احتمال وجود دارد که اندوه به جای اینکه آن ها را به هم نزدیک کند، میانشان فاصله بیندازد. 0 1 Bita 1403/4/2 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 217 صفحۀ 147 《 وقتی نتونی به زمان بندی کسی اعتماد کنی، به باقی کار هاش هم اعتباری نیست.》 0 8 Bita 1403/4/2 مردی به نام اوه فردریک بکمن 4.2 217 صفحۀ 123 مردم همیشه می گفتند اوه و زنش مثل شب و روزند. اوه منظورشان را خوب می فهمید، اینکه او شب است اهمیتی نداشت. از طرف دیگر زنش همیشه از شنیدن این جمله خوشحال می شد و با خنده می گفت مردم فکر می کنند اوه شب است چون او این قدر خسیس است که خورشیدش را رو نمی کند. 1 24