بریدههای کتاب Galile Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 298 0 8 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 305 0 6 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 71 0 8 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 300 من بودم و وست و شروعی دوباره :::::::) 🥲😭. 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 85 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 81 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 250 وِست بار ها و بارها تاکید کرده بود که نه در حق کسی لطف میکند، نه خودش را به خطر می اندازد، ولی بازهم بارها و بارها این کار را کرده بود. به خاطر من🫠. 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 222 هر شب بالای صخره های جِوال مینشستم و مجسم میکردم که پدرم یه روز با کشتیش میآد دنبالم.. پدرم برنگشت، اما تو برگشتی🥲:). 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 187 «غواص، مراقب خودت باش:::).» 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 200 _به چی فکر میکنی؟ +به اینکه حاضرم این شهر رو به آتیش بکشم تا وست رو پیدا کنم😭::) 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 147 میخواستم به او بگویم بابت اتفاقی که برایش افتاده متاسفم؛ اما میدانستم اگر یک نفر همین حرف را به خودم میزد چه حالی پیدا میکردم... یک جورهایی ترحم دیگران عذاب بیشتری داشت🤌🏼🤌🏼:)). 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 145 برای اینکه وست عادت بدی داره که فکر میکنه مشکلات بقیه مشکلات خودش هستن::) 🫠. 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 137 ایزولدی عاشق طوفان بود.. مادرم میگفت این لمس کردن روح طوفان است. میگفت طوفان وقتی به کشتی میزند، آدم را به آغوش میکشد و به قلبش راه میدهد. طوفان سخن میگفت و آدم فقط وقتی به قلب طوفان میرسید، میتوانست سخنش را بشنود:) 🌊🌪️. 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 131 وست هیولا بود؛ همه مان هیولا بودیم و حالا طوفان برای این، از ما انتقام میگرفت.🌊. 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 107 وست آستینم را گرفت، مرا از بقیه عقب کشید و آهسته در گوشم زمزمه کرد: « نزدیک من بمون.🤍 :)))) » 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 81 فقط دو چیز توی کشتی ممنوع بود، چرا که میتوانستند باعث مرگ خود آدم شوند، هم بقیه خدمه:یکی عشق بود و دیگری مَستی. 0 1 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 18 «شانه های پهن وست را میدیدم که آن سوی بندرگاه ایستاده و به دریا چشم دوخته بود.. پیکرش در برابر خورشیدِ در حال طلوع مانند سایه ای تاریک به نظر میرسید :) 🤍.» 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.4 6 صفحۀ 16 از اینکه دریا اینقدر آرام بود و سطح آب مانند شیشه تازه ذوب شده برق میزد، هیچ خوشم نمیآمد آن هم وقتی دیده بودم دریا چقدر میتواند بیرحم باشد:) 🌊. 0 1 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 17 «راز و رمز کنار آمدن با غواص ها این بود که آدم وانمود کند از آنها نمیترسد. حتی اگر از ترس کم مانده بود بالا بیاوری.» 0 1 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 14 «من نه به خشکی تعلق داشتم، نه به بندرگاه، و نه به شهر های آن سوی دریای باریک. جایی که تعلق داشتم دیگر از دست رفته بود. چرا که خانه ام یک کشتی غرق شده در زیر دریا بود؛ جایی که در آن استخوان های مادرم آرميده بود :) 🌊.» 0 1
بریدههای کتاب Galile Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 298 0 8 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 305 0 6 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 71 0 8 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 300 من بودم و وست و شروعی دوباره :::::::) 🥲😭. 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 85 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 81 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 250 وِست بار ها و بارها تاکید کرده بود که نه در حق کسی لطف میکند، نه خودش را به خطر می اندازد، ولی بازهم بارها و بارها این کار را کرده بود. به خاطر من🫠. 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 222 هر شب بالای صخره های جِوال مینشستم و مجسم میکردم که پدرم یه روز با کشتیش میآد دنبالم.. پدرم برنگشت، اما تو برگشتی🥲:). 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 187 «غواص، مراقب خودت باش:::).» 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 200 _به چی فکر میکنی؟ +به اینکه حاضرم این شهر رو به آتیش بکشم تا وست رو پیدا کنم😭::) 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 147 میخواستم به او بگویم بابت اتفاقی که برایش افتاده متاسفم؛ اما میدانستم اگر یک نفر همین حرف را به خودم میزد چه حالی پیدا میکردم... یک جورهایی ترحم دیگران عذاب بیشتری داشت🤌🏼🤌🏼:)). 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 145 برای اینکه وست عادت بدی داره که فکر میکنه مشکلات بقیه مشکلات خودش هستن::) 🫠. 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 137 ایزولدی عاشق طوفان بود.. مادرم میگفت این لمس کردن روح طوفان است. میگفت طوفان وقتی به کشتی میزند، آدم را به آغوش میکشد و به قلبش راه میدهد. طوفان سخن میگفت و آدم فقط وقتی به قلب طوفان میرسید، میتوانست سخنش را بشنود:) 🌊🌪️. 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 131 وست هیولا بود؛ همه مان هیولا بودیم و حالا طوفان برای این، از ما انتقام میگرفت.🌊. 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 107 وست آستینم را گرفت، مرا از بقیه عقب کشید و آهسته در گوشم زمزمه کرد: « نزدیک من بمون.🤍 :)))) » 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 81 فقط دو چیز توی کشتی ممنوع بود، چرا که میتوانستند باعث مرگ خود آدم شوند، هم بقیه خدمه:یکی عشق بود و دیگری مَستی. 0 1 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 18 «شانه های پهن وست را میدیدم که آن سوی بندرگاه ایستاده و به دریا چشم دوخته بود.. پیکرش در برابر خورشیدِ در حال طلوع مانند سایه ای تاریک به نظر میرسید :) 🤍.» 0 0 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.4 6 صفحۀ 16 از اینکه دریا اینقدر آرام بود و سطح آب مانند شیشه تازه ذوب شده برق میزد، هیچ خوشم نمیآمد آن هم وقتی دیده بودم دریا چقدر میتواند بیرحم باشد:) 🌊. 0 1 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 17 «راز و رمز کنار آمدن با غواص ها این بود که آدم وانمود کند از آنها نمیترسد. حتی اگر از ترس کم مانده بود بالا بیاوری.» 0 1 Galile 1404/2/16 فابل جلد 1 آدرین یانگ 4.2 91 صفحۀ 14 «من نه به خشکی تعلق داشتم، نه به بندرگاه، و نه به شهر های آن سوی دریای باریک. جایی که تعلق داشتم دیگر از دست رفته بود. چرا که خانه ام یک کشتی غرق شده در زیر دریا بود؛ جایی که در آن استخوان های مادرم آرميده بود :) 🌊.» 0 1