سفر سفر محمود دولت آبادی 3.7 9 نفر | 1 یادداشت خواهم خواند نوشتن یادداشت با انتخاب ستارهها به این کتاب امتیاز دهید. در حال خواندن 1 خواندهام 16 خواهم خواند 7 ناشر موسسه انتشارات نگاه شابک 9789643512101 تعداد صفحات 146 تاریخ انتشار 1395/4/15 توضیحات کتاب سفر، نویسنده محمود دولت آبادی. لیستهای مرتبط به سفر کتابدار کوچولو 1403/4/26 پی دی اف 45 کتاب من در روبیکا پیج و کانالی دارم به اسم کتابخانه کوچک(little library) که در کانال پی دی اف کتاب های زیر رو قرار دادم و هر سری در حال بروز شدن هستن. شما هم اگر به پی دی اف کتابی نیاز دارید که در کانال نیست زیر همین لیست برام بنویسید تا براتون بزارم🙂 3 13 هانی عرب حسن آبادی 1402/1/25 ۱۴۰۲ 17 کتاب تو این لیست کتاب هایی که در سال ۱۴۰۲ خوندم و میخونم رو قرار میدم. 0 8 هانی عرب حسن آبادی 1402/1/31 محمود دولت آبادی 11 کتاب محمود دولت آبادی نویسنده ایست که داستان را نقاشی میکند اما -به نظر من- گاهی به قدری وقتش را صرف تصویرسازی میکند که داستان از دست میرود و خسته کننده میشود. داستان های وی عمدتا تلخاند و به مشکلات اجتماعی میپردازند اما گاهی این مشکلات به قدری نادرند که خواننده تنها پر غصه میشود بدون این که ذهنش درگیر مسئله شده باشد و شاید فقط از خودش بپرسد چرا باید همچین مسئله ای مطرح میشد. به نظر میرسد که دولت آبادی را میتوان در آثارش دید .... دوراهی های شخصیتی که گریبان گیر خودش بودند و شاید هستند .... 0 4 یادداشتها محبوبترین جدید ترین سید هادی میرمهدی 1403/9/19 #برشی_از_کتاب "مشیر بی جواب ماند، مختار گفت: لنج!میدونی چیه؟ تو آبای کویت لنج را بستن به مسلسل .خیال کرده بودن اسلحه ای چیزی قاچاق می کنه.لنج مثل الک سوراخ شد و ما مثل گندم ریختیم تو آب. هفتاد نفر چندتایی با گلوله مردن، بیست تایی تو آب غرق شدن، بقیه هم رو آب موندن تا کمک رسید. اما کوسه چندتا دست و پا را قلم کر و برد. یکی من، یکی یه سیاه، یه بحرینی، سه تا عرب مکه ای، یه جهود، دوتا سیک. یکی از سیکاس از کمر نصف شده بود. تو مریض خونه وقتی چشام را واز کردم دیدم یه پام نیست. بعدشم این دو تا چوب را دادن زیر بغلم و گفتن برو در خونه ات... انگار خواب دیده بودم." آخرین جلد از مجموعه کارنامه سپنج محمود دولت آبادی را خوندم و دیشب تموم شد. جالب بود میشد به نوعی یک روح کلی را در کل این مجموعه داستان حاکم دونست. اینکه از جای جای ایران داستان داشت و متعصب بر منطقه خاصی نبود(گرچه ارادت و علاقه ویژه محمود دولت آبادی به شرق ایران خصوصا خراسان را به عینه میتوان دریافت) اینکه پر تلاشی افراد را در شهر و روستای ایران به تصویر کشیده اینکه در آن برهه از زمان مردم بسیار ستمکش بودند این داستان هم که من تقریبا بر اساس تاریخ اتمام کتابهای مجموعه دسته بندی کرده بودم و حدودا به ترتیب نگارش زمانی مطالعه کردم، آخرین داستان این مجموعا بود مختار که در اول داستان به خاطر بحث و جدال با اوستا کار خود از کارگاه او بیرون رفت(یا بگیم اخراج شد) برای کار تصمیم گرفت که به کویت سفر کند بعد از حدود ۵ ماه خبر غرق شدنش داده شد و همسرش خاتون به تلاطمی افتاده بود تا سایه سری بیابد و او را پشتی خود قرار دهد این بود که مرحب به داستان ورود میکنه ..... بقیه اش را باید خودتون مطالعه کنید تا لذت ببرید🥰😇 این برش که قرار دادم مربوط به آخرای داستان هست... اولین مجموعه ای بود که از دولت آبادی خوندم ولی هر کدوم یک شیرینی و جذابیت خاصی را با خود داشت 0 0