بریده‌های کتاب 𝒜𝗅︎𝗅︎𝗂𝗌𝗈𝗇︎

گذشته شبحی لجوج است که هرگاه بتواند تسخیرت میکند.

میدونین وقتی اتفاق بدی برای آدم می افته بقیه نمیدونن چه طور باهاش مواجه بشن و برای همین هم انکارت میکنن

ما نمیتوانیم همه اتفاقهایی را که قرار است در آینده بیفتند کنترل کنیم و به جای ترسیدن و پنهان شدن از وقایعی که زندگی بر سر راهمان می آورد باید با مشکلاتمان مواجه شویم و از آنها بگذریم و این ما را قوی میکند و آدم قوی از پس هر چیزی بر می آید

ما از ذهنمون میخوایم دست از نگرانی برداره دست از مشغولیت برداره دست از دیدن دوباره و دوباره خوابهای ترسناک همیشگی برداره اما ذهن ما به ندرت درخواستی رو میپذیره

جذاب بودن همیشه معنیش خوب بودن نیست.

ملیسا لبخند زد. «میدونی بهترین راه برای نگه داشتن ی راز چیه؟» نیل سر تکان داد. ملیسا ادامه داد :«هیچوقت اون رو به کسی نگی. همین و بس!».

معجزه‌گر کار میکند . _من خطری حس نمیکنم ... باد هم آنقدر تند نیست ؟ _دریا مثل تار عنکبوت است و کشتی ها مثل مگس، فقط یک لرزش کافی است همه آدم‌ها تو اقیانوس غرق بشوند .

شعر نه فقط برای عشاق یا رویاپردازهاست، بلکه برای هر کسیه که میخواد بفهمه زندگی واقعا یعنی چه . ؛انجمن شاعران مرده

مهم نیست دیگران چی میگن، کلمات و ایده‌ها میتونن دنیا رو تغییر بدن . ‌ از آقای کیتینگ؛ انجمن شاعران مرده