بریدههای کتاب محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان -اخگر 2 روز پیش محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 102 من به خاطرات اعتقاد دارم. به این اعتقاد دارم که وقتی یکی رو دوست داری، اون رو اونقدر خوب به یاد میآری که یه جورهایی شبیه یه شبح میشه. اونقدر زیاد یادشون میفتی که حس میکنی توی اتاق بغلین، یا همین نزدیکیها و هر لحظه ممکنه بیان تو. 0 6 سنا:> 1403/4/24 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 150 چهرهی آدم به چه دردی میخوره؟ به درد دروغ گفتن و گمراه کردن. 0 21 هانیه 1403/11/19 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 116 0 5 lian 1403/12/2 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 150 چهرهی آدم به چه دردی میخوره؟ به درد دروغ گفتن و گمراه کردن. 0 0 ماهی⭒ 1403/5/15 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 78 بیشترِ اشباح...فقط وجود دارن.اونها مثل آدم های عادی نیستن.اغلب یه خاطره ای از یه آدم هستن.تکهای از گذشته که در زمان حال گیر کرده.اما بعضی اوقات...گاهی...اونها چیزی بیشتر از این هستن.چنین اشباحی فقط وجود ندارن،اونها عمل هم میکنن.یه چیزی رو میخوان.اینجور وقت ها،یعنی وقتی چیزی رو میخوان،خطرناک هستن. 0 1 ماهی⭒ 1403/5/15 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 125 او میگفت:الیویا،وقتی میترسی،معنیش اینه که داری به آینده فکر میکنی.به چیزی فکر میکنی که ممکنه اتفاق بیوفته.اگر داری کار خطرناکی میکنی،نباید به آینده فکر کنی.باید فقط به الان فکر کنی.و اگر فقط به الان فکر کنی،دیگه نمیترسی. 1 3 Lian 1404/3/12 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 150 چهرهی آدم به چه دردی میخوره؟ به درد دروغ گفتن و گمراه کردن. 0 2
بریدههای کتاب محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان -اخگر 2 روز پیش محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 102 من به خاطرات اعتقاد دارم. به این اعتقاد دارم که وقتی یکی رو دوست داری، اون رو اونقدر خوب به یاد میآری که یه جورهایی شبیه یه شبح میشه. اونقدر زیاد یادشون میفتی که حس میکنی توی اتاق بغلین، یا همین نزدیکیها و هر لحظه ممکنه بیان تو. 0 6 سنا:> 1403/4/24 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 150 چهرهی آدم به چه دردی میخوره؟ به درد دروغ گفتن و گمراه کردن. 0 21 هانیه 1403/11/19 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 116 0 5 lian 1403/12/2 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 150 چهرهی آدم به چه دردی میخوره؟ به درد دروغ گفتن و گمراه کردن. 0 0 ماهی⭒ 1403/5/15 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 78 بیشترِ اشباح...فقط وجود دارن.اونها مثل آدم های عادی نیستن.اغلب یه خاطره ای از یه آدم هستن.تکهای از گذشته که در زمان حال گیر کرده.اما بعضی اوقات...گاهی...اونها چیزی بیشتر از این هستن.چنین اشباحی فقط وجود ندارن،اونها عمل هم میکنن.یه چیزی رو میخوان.اینجور وقت ها،یعنی وقتی چیزی رو میخوان،خطرناک هستن. 0 1 ماهی⭒ 1403/5/15 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 125 او میگفت:الیویا،وقتی میترسی،معنیش اینه که داری به آینده فکر میکنی.به چیزی فکر میکنی که ممکنه اتفاق بیوفته.اگر داری کار خطرناکی میکنی،نباید به آینده فکر کنی.باید فقط به الان فکر کنی.و اگر فقط به الان فکر کنی،دیگه نمیترسی. 1 3 Lian 1404/3/12 محدوده ی مرگ؛ صدای مردگان جلد 2 کاترین آردن 4.5 8 صفحۀ 150 چهرهی آدم به چه دردی میخوره؟ به درد دروغ گفتن و گمراه کردن. 0 2