بریدههای کتاب پنجره چوبی عَلَـویه 1402/8/12 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 187 ما باید حالا حالا ها برای این انقلاب بجنگیم . فکر کردی به همین راحتیه ؟ جلوی دنیا وایسی ، اون وقت راحتت بذارن؟نه خانوم خانوما ، باید این صابون رو به تنمون بزنیم که هر روز یه چوبی لای چرخمون بذارن! 1 11 عَلَـویه 1402/8/12 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 180 _اینا دانشجوهایی هستن که سفارت رو گرفتن. +دارن با دم شیر بازی میکنن. نمی دونن این آمریکایی ها چه...لا اله الا الله... _مامان، ما وقتی انقلاب کردیم ،دم شیر و که چه عرض کنم ، خود شیر و با خورشیدش کندیم انداختیم دور! دیگه آقا شیری وجود نداره که بخواد دمی داشته باشه ! 0 6 fatemehka 1403/10/19 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 18 ـچه جالب ! یعنی شما با کتاب زنده اید ؟! +طبیعتاً ، کتاب از رکود ذهن و فسیل شدن آدم جلوگیری میکنه ! آدم رو به جریان میندازه . 1 6 سادات خانوم✧*) 1402/3/14 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 1 1 21 مریم مقدم 1404/2/7 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 138 اگر آدم خودش رو قصاص قبل از جنایت کنه، اونوقت دیگه جنایتی اتفاق نمی افته! 0 3 رازیــــل؛🍋 1403/9/21 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 18 0 4 ایکسمجهول 1404/2/25 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 328 حالا هم گرمای حضورش را کاملا حس میکردم. انگار گوشهای از اتاق ایستاده بود و همهچیز را میدید. نگاهم را به اطراف چرخاندم؛ یعنی کجا میتوانست باشد؟ هیچکدام از اتاقهای بیمارستان پنجرهای به بیرون نداشت، حتما از بالای اتاق مارا میبیند. سرم را بهطرف سقف گرداندم. ناگهان چیزی در درونم فروریخت. همان حس اولین نگاهمان در ایستگاه اتوبوس مرا گرفت. حالا دیگر مطمئن بودم که مرا میبیند.. 0 0
بریدههای کتاب پنجره چوبی عَلَـویه 1402/8/12 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 187 ما باید حالا حالا ها برای این انقلاب بجنگیم . فکر کردی به همین راحتیه ؟ جلوی دنیا وایسی ، اون وقت راحتت بذارن؟نه خانوم خانوما ، باید این صابون رو به تنمون بزنیم که هر روز یه چوبی لای چرخمون بذارن! 1 11 عَلَـویه 1402/8/12 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 180 _اینا دانشجوهایی هستن که سفارت رو گرفتن. +دارن با دم شیر بازی میکنن. نمی دونن این آمریکایی ها چه...لا اله الا الله... _مامان، ما وقتی انقلاب کردیم ،دم شیر و که چه عرض کنم ، خود شیر و با خورشیدش کندیم انداختیم دور! دیگه آقا شیری وجود نداره که بخواد دمی داشته باشه ! 0 6 fatemehka 1403/10/19 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 18 ـچه جالب ! یعنی شما با کتاب زنده اید ؟! +طبیعتاً ، کتاب از رکود ذهن و فسیل شدن آدم جلوگیری میکنه ! آدم رو به جریان میندازه . 1 6 سادات خانوم✧*) 1402/3/14 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 1 1 21 مریم مقدم 1404/2/7 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 138 اگر آدم خودش رو قصاص قبل از جنایت کنه، اونوقت دیگه جنایتی اتفاق نمی افته! 0 3 رازیــــل؛🍋 1403/9/21 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 18 0 4 ایکسمجهول 1404/2/25 پنجره چوبی فهیمه پرورش 3.5 35 صفحۀ 328 حالا هم گرمای حضورش را کاملا حس میکردم. انگار گوشهای از اتاق ایستاده بود و همهچیز را میدید. نگاهم را به اطراف چرخاندم؛ یعنی کجا میتوانست باشد؟ هیچکدام از اتاقهای بیمارستان پنجرهای به بیرون نداشت، حتما از بالای اتاق مارا میبیند. سرم را بهطرف سقف گرداندم. ناگهان چیزی در درونم فروریخت. همان حس اولین نگاهمان در ایستگاه اتوبوس مرا گرفت. حالا دیگر مطمئن بودم که مرا میبیند.. 0 0