بریدههای کتاب پروفسور سمیرا صفار 1404/2/2 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 59 اوضاع و احوال را من به وجود نیاورده بودم. اوضاع و احوال مرا آزاد کرده بود، بار دیگر زندگی در برابرم بود #پروفسور 0 5 سمیرا صفار 1404/2/2 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 75 اگر علت صبر و شکیباییات این است که فکر میکنی وظیفه داری در برابر تحقیر کوتاه بیایی و به ذلت تن بدهی، در این صورت، هالوی تمامعیار هستی و بههیچوجه آدمی نیستی که من حاضر باشم به او پول بدهم. اگر هم به این علت صبر داری که ذاتاً آدم آرام و بیروح و بیهیجانی هستی و نمیتوانی مقاومتی از خودت نشان بدهی، خب، خدا تو را آفریده که له بشوی یعنی دراز به دراز بیفتی روی زمین و بگذاری از رویت رد بشوند. #پروفسور 0 2 𝐅𝐚𝐭𝐞𝐦𝐞𝐡 1404/3/31 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 17 آغاز راه زحمت دارد، چون تنگ است در؛ اما حتماً پایانش خوش است. 0 1 𝐅𝐚𝐭𝐞𝐦𝐞𝐡 1404/3/31 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 24 من در پناه امن سه قوه ذهنی بودم: هشیاری، شعور، دقت. و چون خباثت ادوارد در کمین بود و مدام هم سرک میکشید، این سه قوه نگهبان من با نگاه تیزبین خود زود متوجه میشدند. هر روز بدخواهیاش در کمین شعورم بود، به این امید که شعورم بخوابد تا افعیوار به آن نیش بزند، اما شعور قوهای نیست که بخوابد. 0 2 𝐅𝐚𝐭𝐞𝐦𝐞𝐡 1404/3/31 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 102 کوچکترها صاف و سادهاند. هنوز به رنگ و ریا آغشته نشدهاند. دروغ هم که میگویند بدون دوزوکلک است. آدم میفهمد که دارند دروغ میگویند. اما بزرگترها واقعاً دروغگو هستند. غریبهها را فریب میدهند. به یکدیگر هم کلک میزنند... 0 1 𝐅𝐚𝐭𝐞𝐦𝐞𝐡 1404/3/31 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 229 احترام زیربناست، محبت و عاطفه طبقه همکف و عشق روبنا. و منغعت؛ این هم سیمان لای سنگها و آجرهاست. 0 2
بریدههای کتاب پروفسور سمیرا صفار 1404/2/2 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 59 اوضاع و احوال را من به وجود نیاورده بودم. اوضاع و احوال مرا آزاد کرده بود، بار دیگر زندگی در برابرم بود #پروفسور 0 5 سمیرا صفار 1404/2/2 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 75 اگر علت صبر و شکیباییات این است که فکر میکنی وظیفه داری در برابر تحقیر کوتاه بیایی و به ذلت تن بدهی، در این صورت، هالوی تمامعیار هستی و بههیچوجه آدمی نیستی که من حاضر باشم به او پول بدهم. اگر هم به این علت صبر داری که ذاتاً آدم آرام و بیروح و بیهیجانی هستی و نمیتوانی مقاومتی از خودت نشان بدهی، خب، خدا تو را آفریده که له بشوی یعنی دراز به دراز بیفتی روی زمین و بگذاری از رویت رد بشوند. #پروفسور 0 2 𝐅𝐚𝐭𝐞𝐦𝐞𝐡 1404/3/31 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 17 آغاز راه زحمت دارد، چون تنگ است در؛ اما حتماً پایانش خوش است. 0 1 𝐅𝐚𝐭𝐞𝐦𝐞𝐡 1404/3/31 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 24 من در پناه امن سه قوه ذهنی بودم: هشیاری، شعور، دقت. و چون خباثت ادوارد در کمین بود و مدام هم سرک میکشید، این سه قوه نگهبان من با نگاه تیزبین خود زود متوجه میشدند. هر روز بدخواهیاش در کمین شعورم بود، به این امید که شعورم بخوابد تا افعیوار به آن نیش بزند، اما شعور قوهای نیست که بخوابد. 0 2 𝐅𝐚𝐭𝐞𝐦𝐞𝐡 1404/3/31 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 102 کوچکترها صاف و سادهاند. هنوز به رنگ و ریا آغشته نشدهاند. دروغ هم که میگویند بدون دوزوکلک است. آدم میفهمد که دارند دروغ میگویند. اما بزرگترها واقعاً دروغگو هستند. غریبهها را فریب میدهند. به یکدیگر هم کلک میزنند... 0 1 𝐅𝐚𝐭𝐞𝐦𝐞𝐡 1404/3/31 پروفسور شارلوت برونته 3.2 17 صفحۀ 229 احترام زیربناست، محبت و عاطفه طبقه همکف و عشق روبنا. و منغعت؛ این هم سیمان لای سنگها و آجرهاست. 0 2