بریدههای کتاب فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک محمدصدرا 1403/10/2 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 169 در رمان شاعرانه هولدرلین، هیپریون، قهرمان یونانی داستان که نام اثر را بر خود دارد، تنهایی شدیدی را تجربه میکند. او خود را «تنها مییابد، «غریب» و «گوشه نشین در جهان زیبا» یک «طرد شده از بوستان طبیعت» و این بدان سبب است که او با ترک بهشت یونانی خویش و تحصیل دانش در آلمان عقلانیت آپولونی به دست آورده است. هیپریون میگوید به واسطه آنکه حقیقتاً عاقل شدم یاد گرفتم ... به کلی خودم را از آنچه پیرامونم است جدا کنم.» به بیان دیگر، جهان آپولونی افراد جهانی است که فقط یک فرد یکه را به عنوان «من» برمیگزیند و باقی جهان را به عنوان «غیرمن» مشخص میکند این جهانی است که در آن فقط یک فرد «سوژه» است و تمام باقی جهان در آن «ابژه» هستند همین جدایی از باقی طبیعت است که هیپریون یا همان هولدرلین در شوق غلبه بر آناند. او در شوق پایان تبعید خویش است در شوق «یکی شدن با هر آنچه میزید». 0 2 محمدصدرا 1403/8/6 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 62 ارسطو میگوید برانگیخته شدن عواطف تراژیک نه تنها اصلاً ما را در زندگی ناتوان نمیسازد، بلکه توان ما را برای مواجهه با آن افزایش میدهد. آنچه به واقع ما را ناتوان میسازد دقیقاً همان سرکوبی است که افلاطون به خطا توصیه میکند. 1 7 محمدصدرا 1403/8/12 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 70 محدودیت بنیادین عقل بشر در مواجهه با راز ناشناختهای که گرداگرد مقصود الهی را فراگرفته بر پیشانیمان مهر شده است. 0 4 محمدصدرا 1403/10/17 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 350 ادیپ برای آنکه شادکام زندگی کند شاید یک چشم هم برایش زیادی بود، اما این چشم زیاد داشتن شرط بنیادین تمام پرسشگریها و داناییهاست. 0 15 محمدصدرا 1403/10/13 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 296 در نتیجه سقراطباوری وسیله پیشگیری نامناسبی در برابر خطر نیهیلیسم است، چرا که فرهنگ سقراطی هنگامی که "خدا-کودک" به ضربتی یکی از قلعههای شنی خود را ویران میکند در معرض تروماهای فاجعهآمیز و غیرمترقبه است. 0 2 محمدصدرا 1403/6/31 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 23 حال در خصوص شعر، اشکال شعر در اینکه بر مبنای الهام است و نه تخنهای حقیقی باید این باشد که گرچه شاعران شاید بسیاری حقایق، حتى حقایق عمیق را به دست میدهند چنان که شهرت آنها نیز مبتنی بر همین موضوع است، اما مانند طالعبینان و غیبگویان نمیتوان برای انجام دادن مداوم کاری بر آنها تکیه کرد. برخی از نطقهای آنها که به نظر عمیق میرسند، ممکن است یاوه محض باشند. 0 10
بریدههای کتاب فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک محمدصدرا 1403/10/2 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 169 در رمان شاعرانه هولدرلین، هیپریون، قهرمان یونانی داستان که نام اثر را بر خود دارد، تنهایی شدیدی را تجربه میکند. او خود را «تنها مییابد، «غریب» و «گوشه نشین در جهان زیبا» یک «طرد شده از بوستان طبیعت» و این بدان سبب است که او با ترک بهشت یونانی خویش و تحصیل دانش در آلمان عقلانیت آپولونی به دست آورده است. هیپریون میگوید به واسطه آنکه حقیقتاً عاقل شدم یاد گرفتم ... به کلی خودم را از آنچه پیرامونم است جدا کنم.» به بیان دیگر، جهان آپولونی افراد جهانی است که فقط یک فرد یکه را به عنوان «من» برمیگزیند و باقی جهان را به عنوان «غیرمن» مشخص میکند این جهانی است که در آن فقط یک فرد «سوژه» است و تمام باقی جهان در آن «ابژه» هستند همین جدایی از باقی طبیعت است که هیپریون یا همان هولدرلین در شوق غلبه بر آناند. او در شوق پایان تبعید خویش است در شوق «یکی شدن با هر آنچه میزید». 0 2 محمدصدرا 1403/8/6 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 62 ارسطو میگوید برانگیخته شدن عواطف تراژیک نه تنها اصلاً ما را در زندگی ناتوان نمیسازد، بلکه توان ما را برای مواجهه با آن افزایش میدهد. آنچه به واقع ما را ناتوان میسازد دقیقاً همان سرکوبی است که افلاطون به خطا توصیه میکند. 1 7 محمدصدرا 1403/8/12 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 70 محدودیت بنیادین عقل بشر در مواجهه با راز ناشناختهای که گرداگرد مقصود الهی را فراگرفته بر پیشانیمان مهر شده است. 0 4 محمدصدرا 1403/10/17 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 350 ادیپ برای آنکه شادکام زندگی کند شاید یک چشم هم برایش زیادی بود، اما این چشم زیاد داشتن شرط بنیادین تمام پرسشگریها و داناییهاست. 0 15 محمدصدرا 1403/10/13 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 296 در نتیجه سقراطباوری وسیله پیشگیری نامناسبی در برابر خطر نیهیلیسم است، چرا که فرهنگ سقراطی هنگامی که "خدا-کودک" به ضربتی یکی از قلعههای شنی خود را ویران میکند در معرض تروماهای فاجعهآمیز و غیرمترقبه است. 0 2 محمدصدرا 1403/6/31 فلسفه تراژدی از افلاطون تا ژیژک جولیان یانگ 4.4 5 صفحۀ 23 حال در خصوص شعر، اشکال شعر در اینکه بر مبنای الهام است و نه تخنهای حقیقی باید این باشد که گرچه شاعران شاید بسیاری حقایق، حتى حقایق عمیق را به دست میدهند چنان که شهرت آنها نیز مبتنی بر همین موضوع است، اما مانند طالعبینان و غیبگویان نمیتوان برای انجام دادن مداوم کاری بر آنها تکیه کرد. برخی از نطقهای آنها که به نظر عمیق میرسند، ممکن است یاوه محض باشند. 0 10