بریده کتابهای روزه؛ دریچه ای به عالم معنا حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 32 آزادی از وَهم (مهم***) قدیمیها قصه ای عبرت آموز دارند، میگویند: بین یک مار و یک زنبور مکالمه ای صورت گرفت، زنبور ادعا کرد زهرِ من کشنده تر از زهرِ تو است ولی چون هیکلم کوچک تر است آدمها باورشان نمی آید که زهر من میمیراند و چون مُردن را به خودشان القاء نمی کنند، زهر من تأثیر واقعی اش را نمی کند و این ترس مردم از هیکل توست که مردم را میکشد و نه زهر تو. بالاخره بنا شد برای اثبات ادعای زنبور برنامه ای ترتیب دهند. قرار بر این شد هر دو بروند در کلونِ -قفل قدیمی- درِ باغی کمین کنند تا وقتی که باغبان آمد و انگشت خود را داخل کلون کرد که در را باز کند، روز اول مار انگشت باغبان را نیش بزند و زنبور بیرون بپرد و روز دوم کار را برعکس کنند، همین کار را کردند. در روز اول، باغبان یک مرتبه احساس کرد چیزی دستش را گزید، دستش را بیرون آورد و دید زنبوری پر زد و رفت، یک کمی مقاومت کرده ودستش را مکید و رفت دنبال کارش، پیش خود گفت زنبور بود و چیزی نبود. روز بعد، زنبور نیش زد و مار خودش را از سوراخ نشان داد، باغبان فریاد زد وای! مار دستم را گزید، و بیهوش شد. البته این یک قصه است ولی نکته روانی دقیقی در آن نهفته است. با بیان این داستان میخواهیم عرض کنیم بعضیها از ترس گرسنگی میمیرند، نه این که گرسنگی آزارشان دهد، بلکه سیری آزارشان میدهد، ولی متوجه نیستند. ماه رمضان فرصت خوبی است تا اگر انسان خودش خودش را با القائات ذهنی از پا در نیاورد، به انسان ثابت شود چقدر با گرسنگی میتوان روح را متعالی کرد. بیایید خوتان را به حداقل غذا عادت دهید، حتی شما جوانان، عصرهای ماه رمضان ورزش کنید، کوه نوردی کنید، تا به شما ثابت شود در اوج گرسنگی بسیار قدرتمندید. 0 3 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 25 در خبر داریم که در زمان یکی از پیامبران گذشته، سه نفر از مؤمنین در مسافرتی در محلی شب گیر شدند، و راه به جایی نبردند، نه محلی برای استراحت و نه قوت و غذایی. بالاخره یکی از آنها گفت، من اینجا یک آشنای دوری دارم میروم شاید بتوانم امشب سربار او شوم. دیگری هم فکر کرد و به یادش آمد یک همکاری اینجا دارد، گفت میروم شاید بشود امشب را مهمان او بشوم. سومی هر چه فکر کرد چیزی به یادش نیامد. گفت: ما هم میرویم مسجد و مهمان خدا میشویم. فردا صبح که آمدند تا سفر را ادامه دهند، آن دو نفر هر کدام از خوبیهای طعامی که در شب خوردند و از نوع پذیراییها صحبت کردند ولی سومی گفت: حقیقتش ما مهمان خدا شدیم ولی تا صبح گرسنگی کشیدیم. به پیامبر آن زمان ندا رسید برو و به این مؤمن بگو، حقیقتاً ما میزبانی تو را پذیرفتیم، و پذیرفتیم که تو مهمان ما باشی، ولی هر چه گشتیم خورشت و طعامی بهتر از «گرسنگی» نبود که با آن از تو پذیرایی کنیم. یعنی گرسنگی یک پذیرایی مقدّس است و برای همین هم طعام رمضان گرسنگی است و نتیجة این گرسنگی «قرآن» است. سفره گرسنگی را پهن میکنند تا قرآن را به قلبها برسانند، آن وقت آیا میشود گرسنگی را چیزی نگرفت و به سادگی از آن گذشت؟ یکی از عرفا به شاگردش میگوید: «نفسِ خود را از چه میترسانی، میترسی گرسنه بمانی؟ مترس، زیرا که تو در نزد خدا خوارتر از آنی که تو را گرسنه دارد، خداوند، محمد صلی الله علیه و آله و یارانش را گرسنه داشت». بزرگی میگوید: « هرگز نشد سیر شوم و معصیتی مرتکب نشوم و یا قصد معصیت نکنم». 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 42 باز روایت داریم: «هر کس سیر بخوابد، قَسِیُّ الْقَلب است». واقعاً عرض میکنم سحر ماه رمضان خیلی غذای سنگین نخورید، کار زشتی است، نترسید ضعیف و مریض نمی شوید. این شیطان است که شما را میترساند. در اول بحث عرض کردیم؛ روایت داریم: شکمِ پُر چراگاه شیطان است. بیایید غذای سبک بخورید و بعد از غذا نخوابید. با سبک غذاخوردن، خواب بر شما مسلّط نمی شود که مجبور شوید بخوابید. یک کمی قدم بزنید، ذهنتان تیز میشود، دعا بخوانید، درس بخوانید. به شما عرض میکنم من مطمئنم اگر مقداری از درسهای دینی تان، مثل معارف اسلامی را در ماه رمضان مطالعه بکنید حتماً ثواب قرآن خواندن را هم میبرید، البته جمع آنها بهتر است. مفاتیح را نگاه کنید در اعمال شب بیست و یک و بیست و سوم داریم که: «مَنْ اَحْیَا هاتَیْنِ الَّیْلَتَیْنِ بِمُذاکِرَةِ الْعِلْمِ فَهُوَ اَفْضَلُ» یعنی اگر این دو شب را با مذاکره علمی احیا کنید و بیدار بمانید، افضل است، چون در چنین شبهایی اندیشه و تدبّر در معارف الهی، زمینة ریزش حقایق معنوی را به قلب زیاد میکند، و قلب زمینة پذیرش انوار ملائکه و روح را پیدا خواهد کرد. البته این نکته به آن معنی نیست که از دعاهای این دو شب که راه ارتباط قلب با عالم غیب است، غافل شوید. منظور آن است که جایی برای تقویت معارف هم باز کنید. 0 1 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 29 در حدیث از پیغمبرخدا صلی الله علیه و آله هست: « ما مَلاُ آدَمِیٌّ وِعاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ، بِحَسَبِ بْنِ آدَمَ اَکَلاتٌ یُقِمْنَ صُلْبَهُ، فَاِنْ کانَ لا مَحالَةَ فَثُلْثٌ طَعامٌ وَ ثُلْثٌ شَرابٌ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِه» [۱] یعنی برای آدم هیچ ظرفی به اندازة پُربودن شکمش برایش شرّ نیست، به حَسَب آدم بودنش نیاز به لقمههایی دارد که طاقت ادامة زندگی در او باشد، در این حال، ثلث معده اش برای غذا و ثلث آن برای آب و ثلث آن برای نفس کشیدن باشد. پس ملاحظه میکنید که طبق سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله یک سوم معده باید از طعام پر شود و نه بیشتر، پس هرکس بیش ازاین اندازه برای طعام جا باز کند از حسنات خود کم کرده است و در واقع ازحسنات خود خورده است. فرموده اند: « اولیاء به گرسنگی وخاموشی و بی خوابی وتنهایی، اولیاء شده اند. » سِرّ همه نیکوییها میان آسمان و زمین، گرسنگی است و سرّ همه بدیها سیری است، هر که نفس خود را گرسنه دارد وسوسهها از او منقطع میشود. ---------- [۱]: بحار، ج ۶۳، ص ۳۳۰. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 38 حداقلِ غذا، حداکثرِ قدرت با روزه و با مطالعه زندگی و سیره معصومین علیهم السلام باید به شما ثابت شود که با حداقلِ غذا حداکثرِ قدرت را میتوانید داشته باشید، به شرطی که داستان آن باغبان و قضیة زنبور و مار فراموش نشود، نگویی نه این حرفها بی خودی است، من اگر خیلی غذا نخورم میمیرم، آن وقت مطمئن باش واقعاً میمیری. شما از روزه و انصراف از غذا، حقایق غیبی طلب کنید تا همان حقایق نصیب شما شود، اصلاً روزه برای همین است. شما موجودی غیر مادی هستید، موجود غیر مادی اگر به ماده نظر داشته باشد به این جهت است که فعلاً منزلش ماده است، من و شما یک موجود غیر مادی هستیم. منزل اصلی موجود غیر مادی کجاست؟ مسلّماً منزل اصلی انسان غیب است، شما نظرتان را از این ماده کم کنید خودتان را در عالم غیب می بینید. شما همه جایی هستید، اما فعلاً نظرتان کجاست؟ به ماده بدن. حالا اگر بخواهید خودتان را در عالم غیب حس کنید باید نظرتان را از ماده کم کنید، شما جنستان از جنس غیب است و لذا خودتان را در عالَم غیب حسّ میکنید. مولوی همین را در اول مثنوی میگوید که: بشنو از نی، چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند یعنی همة حرف انسانها وقتی در عمق آن بروی، ناله ای است از این که از آن مقام مجرد غیبی جدا شده اند. حالا روزه کمک میکند که لااقل به آن عالَم سری بزنیم. 0 1 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 34 به قول مولوی: قدرت جبریل از مَطبخ نبود بود از الطاف خَلاّقِ وَدُود همچنین هم قدرت اَبدال حق هم زحق دان، نی زاطعام وطَبَق یعنی پدیده هر چه مجرّدتر باشد قدرتش بیشتر است، و نفس انسان موجودی است مجرد و متعالی، و لذا قدرتی بی کران دارد ولی چون اسیر بدن است برای ما آن قدرت ظهور ندارد. نمونه این قدرت بی کران را شما در حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام میبینید، همة مردم هم عصر آن حضرت متعجب بودند که ایشان با این غذای کم این همه نیرو را از کجا دارد؟ متوجه نبودند که روح انسان از مقام «روح» که نزدیک ترین مخلوق به خدا است تنزّل کرده تا به مرحلة «مِن روحی» رسیده ولی از اصل خود که حقیقتی است فوق ملائکه منقطع نشده، و روزه میتواند همین را به شما ثابت کند که میتوانید به غیبِ قدرتمند خود وصل شوید.از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که: «مَنْ اَجاعَ بَطْنَهُ عَظُمَت فِکْرَتُه ُ وَ فَطَنَ قَلْبُهُ» یعنی: هر کس شکمش را گرسنه نگه دارد فکرش بلند و قلبش بیدار و تیزبین میگردد. نه این که در افطار آن چه را نخورده است تماماً جبران کند که در این حال مزة دینداری را نمی چشد، آن وقت میگویید چی شد آمدیم توی این دنیا؟ خدا میگوید آمدی توی این دنیا که نورانی و دیندار بشوی، وقتی که آدم منطبق بر دستور شریعت عمل نکند مزة دینداری را نمی چشد و وقتی مزة دینداری را نچشید فلسفة زندگی دنیایی را نخواهد فهمید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اگر کسی شکمش را گرسنه نگه دارد، فکرش بزرگ میشود و قلبش زیرک میشود» لذا معنی زندگی را میفهمد، گفت: هرکه غافل گشت ازکِشت بهار اوچه داند قیمت این روزگار کسی قیمت و ارزش زندگی را در این دنیا خواهد فهمید که فرصتهای به کمال رساندن خود را از دست ندهد. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 23 تقویت تقوی شاید اسبهای چموش را دیده باشید که چقدر سخت است اگر بخواهیم آنها را از جایی به جایی دیگر ببریم. اگر یک لحظه از کنترل آنها غفلت کنید از دستتان در رفته است، باید با یک هوشیاری و کنترلِ دائمی مواظب آنها باشید، اگر یک لحظه غفلت کنید میبینید سرِجای اول برگشته اند، و باز باید از اول کار را شروع کنید. بعضیها از اول تا آخر ماه رمضان یک روز هم روزه نمی گیرند، چون در جهت اصلاح تدریجی خود نیستند، سی منزل باید این اسب چموش را ببری تا إن شاءالله در منزل سی اُم رام بشود. شهوات و نفسانیات نیز همین طور است، اگر سی روز کنترل شوند، آهسته آهسته رام میشوند و زیر فرمان عقل و شریعت قرار میگیرند. حالا اگر در موقع افطار هوسها را دوباره رها کنی، مثل آن اسب چموشی است که آن را در کنترل خود نیاورده ای و لذا دوباره سر جای اولش برمی گردد. اگر مقاومتی را که در طول یک روز با روزه داری به دست آوردی در هنگام افطار رها کنی از آن روزه چیزی عایدت نشده است. پس مواظب باشید مقاومت شخصی تان که عبارت است از «تقوی»، در موقع افطار گسسته نشود، چرا که روزه، تقویت قدرت پرهیزکاری است. به همین جهت در آخر آیه ۱۸۳ سوره بقره که مربوط به روزه است، میفرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» یعنی شاید بتوانید از طریق روزه متّقی شوید و قدرت پرهیزکاری بیابید. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 43 علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» در جلد آخر المیزان میفرماید: «تَمَّ الکتاب... فی لیلة القدر المبارکة الثلاثه والعشرین من لیالی شهر رمضان». یعنی؛ علامه«رحمة الله علیه» در شب قدر تفسیرشان را مینوشتند که در آن شب تمام کرده اند. شما در این ماه رمضان یکی از چیزهایی که إن شاءالله برایتان منشأ برکت میشود این است که کتابهای معارف اسلامی را عمیق بخوانید، قرآن هم بخوانید ولی بدانید شما چون در موضع طلب علم هستید، خودِ درس خواندن هم برایتان عبادت است، البته اگر برای خدا باشد. 0 1 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 28 حرفِ زیاد، قلب را پریشان میکند و مانع آرامش و حضور قلب میشود آن وقت روزه باعث سکوت میگردد و در نتیجه قلب به تعادل و هوشیاری خود برمی گردد. از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت داریم که: « اگر این زیاده روی شما در صحبت و بی قیدی و اغتشاش دلهای شما نبود، حتماً آن چه من میبینم میدیدید و آن چه میشنوم میشنیدید. » ملاحظه کنید پرحرفی چه نعمت بزرگی را از ما میگیرد و چگونه رابطة ما را با عالم غیب و معنی از بین میبرد. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 30 فرموده اند: «اقبال و توجه خدا به بنده، از گرسنگی و بیماری و بلا میباشد. » حکیمی را پرسیدند، نفس را به چه طریق مهار کنیم؟ گفت: به گرسنگی و تشنگی. و نیز فرموده اند: «هیچ کس را خدا مصفّا نگرداند مگر به گرسنگی، و طیّ الارض نکردند مگر به گرسنگی، و خدا ایشان را دوست نگرفت مگر به گرسنگی. » ابوطالب مکّی میفرماید: «مَثَل شکم، مَثَل طبل است، آواز آن به این خوش است که سبک و تند و تهی باشد، پس چون جوف خالی باشد، تلاوت خوش تر و قیام طولانی تر و خواب اندک باشد. » از بزرگان داریم که سه کس را خدا دوست دارد: «اندک خُور»، «اندک خواب» و «اندک راحت »را. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 21 روزه، گرسنگی یا بندگی؟ مهم این است که ما روزه بگیریم، نه این که فقط گرسنگی بکشیم، روزه یک نحوه صعود روحانی برای انسان است از دریچة بندگی خداوند، ولی گرسنگی یک عمل بدنی است مثل ورزش که یک عمل بدنی است. شما در روزه به یک صعود روحانی نظر دارید منتها از طریق گرسنگی بدن. ولی گاهی ما به جای این که در مغرب افطار کنیم، در مغرب روزه خود را خراب میکنیم. فرق است بین افطار کردنِ روزه و خراب کردن آن. افطار کردن؛ یعنی روزه را شکستن. ولی خراب و باطل کردن روزه، یعنی غذاهایی را که در روز نخورده ای در فرصتی که داری، جبران کنی، و در واقع آن مقاومت و کنترل روحانی را که در طی روز در خودت تقویت کردی از دست بدهی... 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 24 گاهی اوقات میخواهید کارهای خوب و جدّی انجام دهید ولی نمی توانید. چرا؟ چون قدرت پرهیزکاری شما ضعیف است، مدتی که روزه گرفتید کاری را که نمی توانستید انجام دهید و هوس هایتان مانع میشد، حالا همان کار را میتوانید انجام دهید. بعضی مواقع دیده اید که دلتان مرده است، اصلا معنویت در جانتان خشک شده است، با روزه که «حیات قلب» است دوباره دل زنده میشود. مولوی چه خوب میگوید: چشم بندِ آن جهان، حلق و دهان این دهان بربند تا بینی عیان تاهوی تازه است، ایمان تازه نیست این دهان جزقفل آن دروازه نیست یعنی: تا هوس در صحنه است ایمان تحرک ندارد ولی اگر دهانت را کنترل کردی، دروازة ایمان بر جانت گشوده میشود، چرا که اگر دهان کنترل شد، دریچهها ی غیب آهسته آهسته بر جان انسان باز میشود. برای کسانی که جایگاه گرسنگی و کنترل دهان را در عمل شناخته اند، گرسنگی بسیار خوشمزه است. اگر کسی مزة گرسنگی را چشید از سیری و پرخوری متنفّر میشود. بیخود نیست که در روایات داریم: خداوند از شکم سیر بدش میآید. ما کسانی را میشناسیم، از روزی که ریاضتشان را شروع کرده اند تا آخر عمر یک روز سیرنبوده اند. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 41 از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که: «مَنْ اَجاعَ بَطْنَهُ عَظُمَت فِکْرَتُه ُ وَ فَطَنَ قَلْبُهُ» یعنی: هر کس شکمش را گرسنه نگه دارد فکرش بلند و قلبش بیدار و تیزبین میگردد. نه این که در افطار آن چه را نخورده است تماماً جبران کند که در این حال مزة دینداری را نمی چشد، آن وقت میگویید چی شد آمدیم توی این دنیا؟ خدا میگوید آمدی توی این دنیا که نورانی و دیندار بشوی، وقتی که آدم منطبق بر دستور شریعت عمل نکند مزة دینداری را نمی چشد و وقتی مزة دینداری را نچشید فلسفة زندگی دنیایی را نخواهد فهمید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اگر کسی شکمش را گرسنه نگه دارد، فکرش بزرگ میشود و قلبش زیرک میشود» لذا معنی زندگی را میفهمد، گفت: هرکه غافل گشت ازکِشت بهار اوچه داند قیمت این روزگار کسی قیمت و ارزش زندگی را در این دنیا خواهد فهمید که فرصتهای به کمال رساندن خود را از دست ندهد. 0 1 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 36 خطر بزرگ حرفهای منطقی بدهکار نیست. «وَهْم» اگر در روح ما میدان گرفت کار ما را عملاً به جایی میرساند که خواهیم گفت: از خدا کاری نمی آید، اما از حقوق آخر ماه کار میآید. میگوید: اگر حقوقم را ندهند بدبخت میشوم. یعنی چه بدون حقوق بدبخت میشوی؟ یعنی آدم «هیچی» را «چیز» میگیرد، «چیز» را «هیچی» میگیرد. میخواهند روزه بگیرید تا شما این بُعد دروغ ساز را، خلع قدرت کنید، و شیطان نتواند دیگر از طریق «وَهْم» شما را به بیراهه بکشاند. در «وَهْم» اگر در روح ما میدان گرفت کار ما را عملاً به جایی میرساند که خواهیم گفت: از خدا کاری نمی آید، اما از حقوق آخر ماه کار میآید. میگوید: اگر حقوقم را ندهند بدبخت میشوم. یعنی چه بدون حقوق بدبخت میشوی؟ یعنی آدم «هیچی» را «چیز» میگیرد، «چیز» را «هیچی» میگیرد. میخواهند روزه بگیرید تا شما این بُعد دروغ ساز را، خلع قدرت کنید، و شیطان نتواند دیگر از طریق «وَهْم» شما را به بیراهه بکشاند. در روایت از رسول خدا صلی الله علیه و آله داریم: «اِنَّ الشَّیْطانَ لَیَجْرِی مِنْ بَنِی آدَمَ مَجْرَی الدَّمِ فَضَیِّقُوا مَجارِیَهُ باِلْجُوعِ. » [۱] یعنی شیطان مثل خونِ در بدن شما، در روح شما جاری میشود، از طریق گرسنگی جای او را تنگ کنید. همچنان که حضرت میفرمایند: « اَلصَّومُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ » [۲] یعنی روزه موجب سیاه رویی شیطان است و دیگر نمی تواند انسان را تحت تأثیر قرار دهد. ---------- [۱]: مهجة البیضاء، ج ۲، کتاب اسرارالصّیام، ص ۱۲۵ (اکثر روایات موجود در بحث، از کتاب اسرارالصیام مهجة البیضاء و احیاء العلوم بابهای آداب اَکل و صوم و جوع آورده شده است. ) [۲]: کافی، ج ۱، ص ۶۳. 0 1 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 31 روزه؛ دریچة عبادت از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت داریم: «لِکُلِّ شَیْءٍ بَابٌ وَ بَابُ العِبَادَةِ الصَّوم» یعنی هر چیزی را دری است و دریچه عبادت روزه است. پس تا کسی وارد روزه داری نشود، به حال و حالت عبادت وارد نشده است. چون عالَم عبادت، عالَم خاصی است که با فکر و مطالعه به دست نمی آید. این روایت میخواهد بفرماید: تو را با شکم سیر به باغ عبادت راه نمی دهند. وقتی حالت عبادت در انسان به وجود آمد، احساس میکند در مرکز هستی جای دارد، تمام حرصها و اضطرابها از قلب او زدوده میشود، به اصل خود که بندگی خدا است برمی گردد. پس باید متوجه شد روزه وسیلة ورود به عالم عبادت است و به تبعِ روزه است که سایر عباداتِ ما حالت و روح عبادت به خود میگیرد. ملاحظه کرده اید اگر در هنگام سحر، زیاد غذا بخورید، درست نتیجه عکس میگیرید، خوابتان زیاد میشود، ذهنتان آن تیزی را که حاصل روزه است به دست نمی آورد و خلاصه از نتایج روزه محروم میشوید! به ما گفتند روزه بگیرید تا به شما ثابت شود با گرسنگی میتوانید توانا و محکم شوید، البته شرطش این است که به خود القاء نکنید که چون روزه گرفتهام ضعیف شده ام، بلکه اگر دقت کنید متوجه میشوید بیش از گرسنگی، پرخوری علت ضعف و سستی است. 0 0
بریده کتابهای روزه؛ دریچه ای به عالم معنا حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 32 آزادی از وَهم (مهم***) قدیمیها قصه ای عبرت آموز دارند، میگویند: بین یک مار و یک زنبور مکالمه ای صورت گرفت، زنبور ادعا کرد زهرِ من کشنده تر از زهرِ تو است ولی چون هیکلم کوچک تر است آدمها باورشان نمی آید که زهر من میمیراند و چون مُردن را به خودشان القاء نمی کنند، زهر من تأثیر واقعی اش را نمی کند و این ترس مردم از هیکل توست که مردم را میکشد و نه زهر تو. بالاخره بنا شد برای اثبات ادعای زنبور برنامه ای ترتیب دهند. قرار بر این شد هر دو بروند در کلونِ -قفل قدیمی- درِ باغی کمین کنند تا وقتی که باغبان آمد و انگشت خود را داخل کلون کرد که در را باز کند، روز اول مار انگشت باغبان را نیش بزند و زنبور بیرون بپرد و روز دوم کار را برعکس کنند، همین کار را کردند. در روز اول، باغبان یک مرتبه احساس کرد چیزی دستش را گزید، دستش را بیرون آورد و دید زنبوری پر زد و رفت، یک کمی مقاومت کرده ودستش را مکید و رفت دنبال کارش، پیش خود گفت زنبور بود و چیزی نبود. روز بعد، زنبور نیش زد و مار خودش را از سوراخ نشان داد، باغبان فریاد زد وای! مار دستم را گزید، و بیهوش شد. البته این یک قصه است ولی نکته روانی دقیقی در آن نهفته است. با بیان این داستان میخواهیم عرض کنیم بعضیها از ترس گرسنگی میمیرند، نه این که گرسنگی آزارشان دهد، بلکه سیری آزارشان میدهد، ولی متوجه نیستند. ماه رمضان فرصت خوبی است تا اگر انسان خودش خودش را با القائات ذهنی از پا در نیاورد، به انسان ثابت شود چقدر با گرسنگی میتوان روح را متعالی کرد. بیایید خوتان را به حداقل غذا عادت دهید، حتی شما جوانان، عصرهای ماه رمضان ورزش کنید، کوه نوردی کنید، تا به شما ثابت شود در اوج گرسنگی بسیار قدرتمندید. 0 3 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 25 در خبر داریم که در زمان یکی از پیامبران گذشته، سه نفر از مؤمنین در مسافرتی در محلی شب گیر شدند، و راه به جایی نبردند، نه محلی برای استراحت و نه قوت و غذایی. بالاخره یکی از آنها گفت، من اینجا یک آشنای دوری دارم میروم شاید بتوانم امشب سربار او شوم. دیگری هم فکر کرد و به یادش آمد یک همکاری اینجا دارد، گفت میروم شاید بشود امشب را مهمان او بشوم. سومی هر چه فکر کرد چیزی به یادش نیامد. گفت: ما هم میرویم مسجد و مهمان خدا میشویم. فردا صبح که آمدند تا سفر را ادامه دهند، آن دو نفر هر کدام از خوبیهای طعامی که در شب خوردند و از نوع پذیراییها صحبت کردند ولی سومی گفت: حقیقتش ما مهمان خدا شدیم ولی تا صبح گرسنگی کشیدیم. به پیامبر آن زمان ندا رسید برو و به این مؤمن بگو، حقیقتاً ما میزبانی تو را پذیرفتیم، و پذیرفتیم که تو مهمان ما باشی، ولی هر چه گشتیم خورشت و طعامی بهتر از «گرسنگی» نبود که با آن از تو پذیرایی کنیم. یعنی گرسنگی یک پذیرایی مقدّس است و برای همین هم طعام رمضان گرسنگی است و نتیجة این گرسنگی «قرآن» است. سفره گرسنگی را پهن میکنند تا قرآن را به قلبها برسانند، آن وقت آیا میشود گرسنگی را چیزی نگرفت و به سادگی از آن گذشت؟ یکی از عرفا به شاگردش میگوید: «نفسِ خود را از چه میترسانی، میترسی گرسنه بمانی؟ مترس، زیرا که تو در نزد خدا خوارتر از آنی که تو را گرسنه دارد، خداوند، محمد صلی الله علیه و آله و یارانش را گرسنه داشت». بزرگی میگوید: « هرگز نشد سیر شوم و معصیتی مرتکب نشوم و یا قصد معصیت نکنم». 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 42 باز روایت داریم: «هر کس سیر بخوابد، قَسِیُّ الْقَلب است». واقعاً عرض میکنم سحر ماه رمضان خیلی غذای سنگین نخورید، کار زشتی است، نترسید ضعیف و مریض نمی شوید. این شیطان است که شما را میترساند. در اول بحث عرض کردیم؛ روایت داریم: شکمِ پُر چراگاه شیطان است. بیایید غذای سبک بخورید و بعد از غذا نخوابید. با سبک غذاخوردن، خواب بر شما مسلّط نمی شود که مجبور شوید بخوابید. یک کمی قدم بزنید، ذهنتان تیز میشود، دعا بخوانید، درس بخوانید. به شما عرض میکنم من مطمئنم اگر مقداری از درسهای دینی تان، مثل معارف اسلامی را در ماه رمضان مطالعه بکنید حتماً ثواب قرآن خواندن را هم میبرید، البته جمع آنها بهتر است. مفاتیح را نگاه کنید در اعمال شب بیست و یک و بیست و سوم داریم که: «مَنْ اَحْیَا هاتَیْنِ الَّیْلَتَیْنِ بِمُذاکِرَةِ الْعِلْمِ فَهُوَ اَفْضَلُ» یعنی اگر این دو شب را با مذاکره علمی احیا کنید و بیدار بمانید، افضل است، چون در چنین شبهایی اندیشه و تدبّر در معارف الهی، زمینة ریزش حقایق معنوی را به قلب زیاد میکند، و قلب زمینة پذیرش انوار ملائکه و روح را پیدا خواهد کرد. البته این نکته به آن معنی نیست که از دعاهای این دو شب که راه ارتباط قلب با عالم غیب است، غافل شوید. منظور آن است که جایی برای تقویت معارف هم باز کنید. 0 1 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 29 در حدیث از پیغمبرخدا صلی الله علیه و آله هست: « ما مَلاُ آدَمِیٌّ وِعاءً شَرّاً مِنْ بَطْنِهِ، بِحَسَبِ بْنِ آدَمَ اَکَلاتٌ یُقِمْنَ صُلْبَهُ، فَاِنْ کانَ لا مَحالَةَ فَثُلْثٌ طَعامٌ وَ ثُلْثٌ شَرابٌ وَ ثُلُثٌ لِنَفَسِه» [۱] یعنی برای آدم هیچ ظرفی به اندازة پُربودن شکمش برایش شرّ نیست، به حَسَب آدم بودنش نیاز به لقمههایی دارد که طاقت ادامة زندگی در او باشد، در این حال، ثلث معده اش برای غذا و ثلث آن برای آب و ثلث آن برای نفس کشیدن باشد. پس ملاحظه میکنید که طبق سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله یک سوم معده باید از طعام پر شود و نه بیشتر، پس هرکس بیش ازاین اندازه برای طعام جا باز کند از حسنات خود کم کرده است و در واقع ازحسنات خود خورده است. فرموده اند: « اولیاء به گرسنگی وخاموشی و بی خوابی وتنهایی، اولیاء شده اند. » سِرّ همه نیکوییها میان آسمان و زمین، گرسنگی است و سرّ همه بدیها سیری است، هر که نفس خود را گرسنه دارد وسوسهها از او منقطع میشود. ---------- [۱]: بحار، ج ۶۳، ص ۳۳۰. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 38 حداقلِ غذا، حداکثرِ قدرت با روزه و با مطالعه زندگی و سیره معصومین علیهم السلام باید به شما ثابت شود که با حداقلِ غذا حداکثرِ قدرت را میتوانید داشته باشید، به شرطی که داستان آن باغبان و قضیة زنبور و مار فراموش نشود، نگویی نه این حرفها بی خودی است، من اگر خیلی غذا نخورم میمیرم، آن وقت مطمئن باش واقعاً میمیری. شما از روزه و انصراف از غذا، حقایق غیبی طلب کنید تا همان حقایق نصیب شما شود، اصلاً روزه برای همین است. شما موجودی غیر مادی هستید، موجود غیر مادی اگر به ماده نظر داشته باشد به این جهت است که فعلاً منزلش ماده است، من و شما یک موجود غیر مادی هستیم. منزل اصلی موجود غیر مادی کجاست؟ مسلّماً منزل اصلی انسان غیب است، شما نظرتان را از این ماده کم کنید خودتان را در عالم غیب می بینید. شما همه جایی هستید، اما فعلاً نظرتان کجاست؟ به ماده بدن. حالا اگر بخواهید خودتان را در عالم غیب حس کنید باید نظرتان را از ماده کم کنید، شما جنستان از جنس غیب است و لذا خودتان را در عالَم غیب حسّ میکنید. مولوی همین را در اول مثنوی میگوید که: بشنو از نی، چون حکایت میکند از جداییها شکایت میکند یعنی همة حرف انسانها وقتی در عمق آن بروی، ناله ای است از این که از آن مقام مجرد غیبی جدا شده اند. حالا روزه کمک میکند که لااقل به آن عالَم سری بزنیم. 0 1 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 34 به قول مولوی: قدرت جبریل از مَطبخ نبود بود از الطاف خَلاّقِ وَدُود همچنین هم قدرت اَبدال حق هم زحق دان، نی زاطعام وطَبَق یعنی پدیده هر چه مجرّدتر باشد قدرتش بیشتر است، و نفس انسان موجودی است مجرد و متعالی، و لذا قدرتی بی کران دارد ولی چون اسیر بدن است برای ما آن قدرت ظهور ندارد. نمونه این قدرت بی کران را شما در حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام میبینید، همة مردم هم عصر آن حضرت متعجب بودند که ایشان با این غذای کم این همه نیرو را از کجا دارد؟ متوجه نبودند که روح انسان از مقام «روح» که نزدیک ترین مخلوق به خدا است تنزّل کرده تا به مرحلة «مِن روحی» رسیده ولی از اصل خود که حقیقتی است فوق ملائکه منقطع نشده، و روزه میتواند همین را به شما ثابت کند که میتوانید به غیبِ قدرتمند خود وصل شوید.از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که: «مَنْ اَجاعَ بَطْنَهُ عَظُمَت فِکْرَتُه ُ وَ فَطَنَ قَلْبُهُ» یعنی: هر کس شکمش را گرسنه نگه دارد فکرش بلند و قلبش بیدار و تیزبین میگردد. نه این که در افطار آن چه را نخورده است تماماً جبران کند که در این حال مزة دینداری را نمی چشد، آن وقت میگویید چی شد آمدیم توی این دنیا؟ خدا میگوید آمدی توی این دنیا که نورانی و دیندار بشوی، وقتی که آدم منطبق بر دستور شریعت عمل نکند مزة دینداری را نمی چشد و وقتی مزة دینداری را نچشید فلسفة زندگی دنیایی را نخواهد فهمید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اگر کسی شکمش را گرسنه نگه دارد، فکرش بزرگ میشود و قلبش زیرک میشود» لذا معنی زندگی را میفهمد، گفت: هرکه غافل گشت ازکِشت بهار اوچه داند قیمت این روزگار کسی قیمت و ارزش زندگی را در این دنیا خواهد فهمید که فرصتهای به کمال رساندن خود را از دست ندهد. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 23 تقویت تقوی شاید اسبهای چموش را دیده باشید که چقدر سخت است اگر بخواهیم آنها را از جایی به جایی دیگر ببریم. اگر یک لحظه از کنترل آنها غفلت کنید از دستتان در رفته است، باید با یک هوشیاری و کنترلِ دائمی مواظب آنها باشید، اگر یک لحظه غفلت کنید میبینید سرِجای اول برگشته اند، و باز باید از اول کار را شروع کنید. بعضیها از اول تا آخر ماه رمضان یک روز هم روزه نمی گیرند، چون در جهت اصلاح تدریجی خود نیستند، سی منزل باید این اسب چموش را ببری تا إن شاءالله در منزل سی اُم رام بشود. شهوات و نفسانیات نیز همین طور است، اگر سی روز کنترل شوند، آهسته آهسته رام میشوند و زیر فرمان عقل و شریعت قرار میگیرند. حالا اگر در موقع افطار هوسها را دوباره رها کنی، مثل آن اسب چموشی است که آن را در کنترل خود نیاورده ای و لذا دوباره سر جای اولش برمی گردد. اگر مقاومتی را که در طول یک روز با روزه داری به دست آوردی در هنگام افطار رها کنی از آن روزه چیزی عایدت نشده است. پس مواظب باشید مقاومت شخصی تان که عبارت است از «تقوی»، در موقع افطار گسسته نشود، چرا که روزه، تقویت قدرت پرهیزکاری است. به همین جهت در آخر آیه ۱۸۳ سوره بقره که مربوط به روزه است، میفرماید: «لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» یعنی شاید بتوانید از طریق روزه متّقی شوید و قدرت پرهیزکاری بیابید. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 43 علامه طباطبایی«رحمة الله علیه» در جلد آخر المیزان میفرماید: «تَمَّ الکتاب... فی لیلة القدر المبارکة الثلاثه والعشرین من لیالی شهر رمضان». یعنی؛ علامه«رحمة الله علیه» در شب قدر تفسیرشان را مینوشتند که در آن شب تمام کرده اند. شما در این ماه رمضان یکی از چیزهایی که إن شاءالله برایتان منشأ برکت میشود این است که کتابهای معارف اسلامی را عمیق بخوانید، قرآن هم بخوانید ولی بدانید شما چون در موضع طلب علم هستید، خودِ درس خواندن هم برایتان عبادت است، البته اگر برای خدا باشد. 0 1 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 28 حرفِ زیاد، قلب را پریشان میکند و مانع آرامش و حضور قلب میشود آن وقت روزه باعث سکوت میگردد و در نتیجه قلب به تعادل و هوشیاری خود برمی گردد. از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت داریم که: « اگر این زیاده روی شما در صحبت و بی قیدی و اغتشاش دلهای شما نبود، حتماً آن چه من میبینم میدیدید و آن چه میشنوم میشنیدید. » ملاحظه کنید پرحرفی چه نعمت بزرگی را از ما میگیرد و چگونه رابطة ما را با عالم غیب و معنی از بین میبرد. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 30 فرموده اند: «اقبال و توجه خدا به بنده، از گرسنگی و بیماری و بلا میباشد. » حکیمی را پرسیدند، نفس را به چه طریق مهار کنیم؟ گفت: به گرسنگی و تشنگی. و نیز فرموده اند: «هیچ کس را خدا مصفّا نگرداند مگر به گرسنگی، و طیّ الارض نکردند مگر به گرسنگی، و خدا ایشان را دوست نگرفت مگر به گرسنگی. » ابوطالب مکّی میفرماید: «مَثَل شکم، مَثَل طبل است، آواز آن به این خوش است که سبک و تند و تهی باشد، پس چون جوف خالی باشد، تلاوت خوش تر و قیام طولانی تر و خواب اندک باشد. » از بزرگان داریم که سه کس را خدا دوست دارد: «اندک خُور»، «اندک خواب» و «اندک راحت »را. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 21 روزه، گرسنگی یا بندگی؟ مهم این است که ما روزه بگیریم، نه این که فقط گرسنگی بکشیم، روزه یک نحوه صعود روحانی برای انسان است از دریچة بندگی خداوند، ولی گرسنگی یک عمل بدنی است مثل ورزش که یک عمل بدنی است. شما در روزه به یک صعود روحانی نظر دارید منتها از طریق گرسنگی بدن. ولی گاهی ما به جای این که در مغرب افطار کنیم، در مغرب روزه خود را خراب میکنیم. فرق است بین افطار کردنِ روزه و خراب کردن آن. افطار کردن؛ یعنی روزه را شکستن. ولی خراب و باطل کردن روزه، یعنی غذاهایی را که در روز نخورده ای در فرصتی که داری، جبران کنی، و در واقع آن مقاومت و کنترل روحانی را که در طی روز در خودت تقویت کردی از دست بدهی... 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 24 گاهی اوقات میخواهید کارهای خوب و جدّی انجام دهید ولی نمی توانید. چرا؟ چون قدرت پرهیزکاری شما ضعیف است، مدتی که روزه گرفتید کاری را که نمی توانستید انجام دهید و هوس هایتان مانع میشد، حالا همان کار را میتوانید انجام دهید. بعضی مواقع دیده اید که دلتان مرده است، اصلا معنویت در جانتان خشک شده است، با روزه که «حیات قلب» است دوباره دل زنده میشود. مولوی چه خوب میگوید: چشم بندِ آن جهان، حلق و دهان این دهان بربند تا بینی عیان تاهوی تازه است، ایمان تازه نیست این دهان جزقفل آن دروازه نیست یعنی: تا هوس در صحنه است ایمان تحرک ندارد ولی اگر دهانت را کنترل کردی، دروازة ایمان بر جانت گشوده میشود، چرا که اگر دهان کنترل شد، دریچهها ی غیب آهسته آهسته بر جان انسان باز میشود. برای کسانی که جایگاه گرسنگی و کنترل دهان را در عمل شناخته اند، گرسنگی بسیار خوشمزه است. اگر کسی مزة گرسنگی را چشید از سیری و پرخوری متنفّر میشود. بیخود نیست که در روایات داریم: خداوند از شکم سیر بدش میآید. ما کسانی را میشناسیم، از روزی که ریاضتشان را شروع کرده اند تا آخر عمر یک روز سیرنبوده اند. 0 0 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 41 از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت شده است که: «مَنْ اَجاعَ بَطْنَهُ عَظُمَت فِکْرَتُه ُ وَ فَطَنَ قَلْبُهُ» یعنی: هر کس شکمش را گرسنه نگه دارد فکرش بلند و قلبش بیدار و تیزبین میگردد. نه این که در افطار آن چه را نخورده است تماماً جبران کند که در این حال مزة دینداری را نمی چشد، آن وقت میگویید چی شد آمدیم توی این دنیا؟ خدا میگوید آمدی توی این دنیا که نورانی و دیندار بشوی، وقتی که آدم منطبق بر دستور شریعت عمل نکند مزة دینداری را نمی چشد و وقتی مزة دینداری را نچشید فلسفة زندگی دنیایی را نخواهد فهمید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «اگر کسی شکمش را گرسنه نگه دارد، فکرش بزرگ میشود و قلبش زیرک میشود» لذا معنی زندگی را میفهمد، گفت: هرکه غافل گشت ازکِشت بهار اوچه داند قیمت این روزگار کسی قیمت و ارزش زندگی را در این دنیا خواهد فهمید که فرصتهای به کمال رساندن خود را از دست ندهد. 0 1 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 36 خطر بزرگ حرفهای منطقی بدهکار نیست. «وَهْم» اگر در روح ما میدان گرفت کار ما را عملاً به جایی میرساند که خواهیم گفت: از خدا کاری نمی آید، اما از حقوق آخر ماه کار میآید. میگوید: اگر حقوقم را ندهند بدبخت میشوم. یعنی چه بدون حقوق بدبخت میشوی؟ یعنی آدم «هیچی» را «چیز» میگیرد، «چیز» را «هیچی» میگیرد. میخواهند روزه بگیرید تا شما این بُعد دروغ ساز را، خلع قدرت کنید، و شیطان نتواند دیگر از طریق «وَهْم» شما را به بیراهه بکشاند. در «وَهْم» اگر در روح ما میدان گرفت کار ما را عملاً به جایی میرساند که خواهیم گفت: از خدا کاری نمی آید، اما از حقوق آخر ماه کار میآید. میگوید: اگر حقوقم را ندهند بدبخت میشوم. یعنی چه بدون حقوق بدبخت میشوی؟ یعنی آدم «هیچی» را «چیز» میگیرد، «چیز» را «هیچی» میگیرد. میخواهند روزه بگیرید تا شما این بُعد دروغ ساز را، خلع قدرت کنید، و شیطان نتواند دیگر از طریق «وَهْم» شما را به بیراهه بکشاند. در روایت از رسول خدا صلی الله علیه و آله داریم: «اِنَّ الشَّیْطانَ لَیَجْرِی مِنْ بَنِی آدَمَ مَجْرَی الدَّمِ فَضَیِّقُوا مَجارِیَهُ باِلْجُوعِ. » [۱] یعنی شیطان مثل خونِ در بدن شما، در روح شما جاری میشود، از طریق گرسنگی جای او را تنگ کنید. همچنان که حضرت میفرمایند: « اَلصَّومُ یُسَوِّدُ وَجْهَهُ » [۲] یعنی روزه موجب سیاه رویی شیطان است و دیگر نمی تواند انسان را تحت تأثیر قرار دهد. ---------- [۱]: مهجة البیضاء، ج ۲، کتاب اسرارالصّیام، ص ۱۲۵ (اکثر روایات موجود در بحث، از کتاب اسرارالصیام مهجة البیضاء و احیاء العلوم بابهای آداب اَکل و صوم و جوع آورده شده است. ) [۲]: کافی، ج ۱، ص ۶۳. 0 1 حامد 1403/1/12 روزه؛ دریچه ای به عالم معنا اصغر طاهرزاده 4.1 6 صفحۀ 31 روزه؛ دریچة عبادت از پیامبر صلی الله علیه و آله روایت داریم: «لِکُلِّ شَیْءٍ بَابٌ وَ بَابُ العِبَادَةِ الصَّوم» یعنی هر چیزی را دری است و دریچه عبادت روزه است. پس تا کسی وارد روزه داری نشود، به حال و حالت عبادت وارد نشده است. چون عالَم عبادت، عالَم خاصی است که با فکر و مطالعه به دست نمی آید. این روایت میخواهد بفرماید: تو را با شکم سیر به باغ عبادت راه نمی دهند. وقتی حالت عبادت در انسان به وجود آمد، احساس میکند در مرکز هستی جای دارد، تمام حرصها و اضطرابها از قلب او زدوده میشود، به اصل خود که بندگی خدا است برمی گردد. پس باید متوجه شد روزه وسیلة ورود به عالم عبادت است و به تبعِ روزه است که سایر عباداتِ ما حالت و روح عبادت به خود میگیرد. ملاحظه کرده اید اگر در هنگام سحر، زیاد غذا بخورید، درست نتیجه عکس میگیرید، خوابتان زیاد میشود، ذهنتان آن تیزی را که حاصل روزه است به دست نمی آورد و خلاصه از نتایج روزه محروم میشوید! به ما گفتند روزه بگیرید تا به شما ثابت شود با گرسنگی میتوانید توانا و محکم شوید، البته شرطش این است که به خود القاء نکنید که چون روزه گرفتهام ضعیف شده ام، بلکه اگر دقت کنید متوجه میشوید بیش از گرسنگی، پرخوری علت ضعف و سستی است. 0 0