بریدههای کتاب این منم!: سفری از درماندگی به التیام حدیثه رضائی 1404/1/17 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 185 اگر یاد بگیرم که به این باور برسم که احساسات وجود دارند و به سوی آنها قدم بردارم، آنها هم به سمتم سرازیر می شوند. گفتن این که (وقتی حالم بهتر بشه ، دوباره می رقصم. وقتی حالم بهتر بشه دوباره غروب رو تماشا میکنم) آسان است ، اما اگر هیچ قدمی بر ندارید، اگر خودتان را به آب و آتش نزنید، همان جایی که هستید خواهید ماند. 0 2 Asal 1404/4/2 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 270 نوعی حس اولیه در وجود همه انسانهاست؛ ما هنوز که هنوز است همان نئاندرتالهای ابتدایی هستیم. ما تنها یککار روی این کره خاکی داریم؛ زنده ماندن. اما مشکل اینجاست که زنده ماندن میتواند زندگی را کمی چالشبرانگیز کند. 0 1 Asal 1404/4/1 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 224 پذیرا بودن موقعیتها با آغوش باز فقط درها را برایتان باز نمیکند؛ بلکه کاری میکند تا درها از جایشان کنده شوند! 0 3 حدیثه رضائی 1404/1/17 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 195 به آسمان می گویم: (خیلی قشنگی.) به خودم قولی می دهم: هر وقت چیز زیبایی ببینم ، از زیباییش حرف خواهم زد.آن زیبایی را به خودم و بقیه دنیا گوشزد خواهم کرد. 2 27 Asal 1404/4/2 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 270 وقت هایی ضمن درد روحی ما از لحاظ عاطفی خودمون رو از تجربهای جدا میکنیم تا بتونیم از لحاظ جسمی زنده بمونیم. 0 5 Asal 1404/3/29 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 37 همگی تظاهر به بیگناهی میکنیم اما هیچ کدام بیگناه نیستیم. 0 2 Asal 1404/3/30 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 99 زخمهای کهنه اغلب پشت سرشان دردهای گاه و بیگاه به یادگار میگذارند و این چیزی نیست که بخواهید بابتش نگران باشید. 0 3 Asal 1404/4/1 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 103 کاش میشد بعضی روزها این درد زشت و پرقدرت را مثل تیشرت به تن کنم تا خودش را نشان دهد؛ آن وقت دیگران میفهمیدند که نباید از من توقع زیادی داشته باشند. 4 29
بریدههای کتاب این منم!: سفری از درماندگی به التیام حدیثه رضائی 1404/1/17 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 185 اگر یاد بگیرم که به این باور برسم که احساسات وجود دارند و به سوی آنها قدم بردارم، آنها هم به سمتم سرازیر می شوند. گفتن این که (وقتی حالم بهتر بشه ، دوباره می رقصم. وقتی حالم بهتر بشه دوباره غروب رو تماشا میکنم) آسان است ، اما اگر هیچ قدمی بر ندارید، اگر خودتان را به آب و آتش نزنید، همان جایی که هستید خواهید ماند. 0 2 Asal 1404/4/2 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 270 نوعی حس اولیه در وجود همه انسانهاست؛ ما هنوز که هنوز است همان نئاندرتالهای ابتدایی هستیم. ما تنها یککار روی این کره خاکی داریم؛ زنده ماندن. اما مشکل اینجاست که زنده ماندن میتواند زندگی را کمی چالشبرانگیز کند. 0 1 Asal 1404/4/1 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 224 پذیرا بودن موقعیتها با آغوش باز فقط درها را برایتان باز نمیکند؛ بلکه کاری میکند تا درها از جایشان کنده شوند! 0 3 حدیثه رضائی 1404/1/17 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 195 به آسمان می گویم: (خیلی قشنگی.) به خودم قولی می دهم: هر وقت چیز زیبایی ببینم ، از زیباییش حرف خواهم زد.آن زیبایی را به خودم و بقیه دنیا گوشزد خواهم کرد. 2 27 Asal 1404/4/2 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 270 وقت هایی ضمن درد روحی ما از لحاظ عاطفی خودمون رو از تجربهای جدا میکنیم تا بتونیم از لحاظ جسمی زنده بمونیم. 0 5 Asal 1404/3/29 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 37 همگی تظاهر به بیگناهی میکنیم اما هیچ کدام بیگناه نیستیم. 0 2 Asal 1404/3/30 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 99 زخمهای کهنه اغلب پشت سرشان دردهای گاه و بیگاه به یادگار میگذارند و این چیزی نیست که بخواهید بابتش نگران باشید. 0 3 Asal 1404/4/1 این منم!: سفری از درماندگی به التیام روثی لینزی 4.6 2 صفحۀ 103 کاش میشد بعضی روزها این درد زشت و پرقدرت را مثل تیشرت به تن کنم تا خودش را نشان دهد؛ آن وقت دیگران میفهمیدند که نباید از من توقع زیادی داشته باشند. 4 29